English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
cartopper قایق کوچک قابل حمل روی اتومبیل
Other Matches
cartop حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
a small car یک اتومبیل کوچک
sports sedan اتومبیل کوچک
karting رانندگی با اتومبیل کوچک
karter راننده اتومبیل کوچک
minicab اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
kart نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
wind wing پنجره کوچک تهویه اتومبیل
minicabs اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
tendered قایق کوچک نامتعادل
daycruiser قایق موتوری کوچک
cabins اتاق کوچک قایق
tenderest قایق کوچک نامتعادل
cabin اتاق کوچک قایق
outboard motor موتور کوچک قایق
tendering قایق کوچک نامتعادل
dinghy قایق کوچک پاروزنی
dinghies قایق کوچک پاروزنی
cockleshells قایق کوچک وباریک
cockleshell قایق کوچک وباریک
outboard motors موتور کوچک قایق
tender قایق کوچک نامتعادل
cuddy پناهگاه کوچک مسقف در قایق
dinghies قایق کوچک پارویی یابادبانی
dinghy قایق کوچک پارویی یابادبانی
glove compartments جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartment جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
trolling motor موتور کوچک سوارشده روی قایق پاروزنی
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
nitro مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
davit جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
notebook computer کامپیوتر کوچک قابل حمل
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
parasailing بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
incompressible کوچک نشدنی غیر قابل تلخیص
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
cassettes کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
cassette کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
hand-held وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
procedure بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
DOR سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
fragmentation حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
compacting دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compact دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacted دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacts دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
hinting در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
horseless carriage اتومبیل
pony car اتومبیل دو در
automobile اتومبیل
speedway اتومبیل رو
cars اتومبیل
autocar اتومبیل
sqark plug در اتومبیل
automobiles اتومبیل
car اتومبیل
hobby car اتومبیل دو در
jacks جک اتومبیل
jack جک اتومبیل
car jack جک اتومبیل
motor coach jack جک اتومبیل
small scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
achievable قابل وصول قابل تفریق
combustible قابل سوزش قابل تراکم
adducible قابل اضهار قابل ارائه
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
presentable قابل معرفی قابل ارائه
sensible قابل درک قابل رویت
observable قابل مشاهده قابل گفتن
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
presumable قابل استنباط قابل استفاده
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
driving mirror اینه اتومبیل
patrol car اتومبیل گشتی
patrol cars اتومبیل گشتی
patrol wagon اتومبیل پلیس
passenger car اتومبیل سواری
pneumatic tube لاستیک اتومبیل
passanger car اتومبیل شخصی
starting crank هندل اتومبیل
garageman تعمیرکار اتومبیل
license plates نمرهی اتومبیل
license plate نمرهی اتومبیل
estate cars اتومبیل استیشن
motor اتومبیل راندن
motor- اتومبیل راندن
motored اتومبیل راندن
motors اتومبیل راندن
car port سایبان اتومبیل
car ports سایبان اتومبیل
parabolic reflector نورافکن اتومبیل
cattle-grid قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
bonnets کاپوت اتومبیل
bonnet کاپوت اتومبیل
sprinkler truck اتومبیل ابپاش
sport car اتومبیل اسپورت
sport car اتومبیل کورسی
formula car اتومبیل مسابقه
motoring تکنیک اتومبیل
motoring اتومبیل رانی
snowmobile اتومبیل برفی
funny car اتومبیل غیرعادی
runabouts اتومبیل سبک
runabout اتومبیل سبک
paddywagon اتومبیل پلیس
interior heater بخاری اتومبیل
car breakdown خرابی اتومبیل
door lamp لامپ در اتومبیل
flivver اتومبیل ارزان
jackshaft دنده دو در اتومبیل
station car اتومبیل استیشن
a medium sized car یک اتومبیل متوسط
a large car یک اتومبیل بزرگ
car hire اجاره اتومبیل
jitney اتومبیل کرایهای
sports car اتومبیل کورسی
drivers اتومبیل ران
driver اتومبیل ران
sports cars اتومبیل شکاری
sports cars اتومبیل کورسی
top boot کروک اتومبیل
mules اتومبیل تمرین
mule اتومبیل تمرین
hoods کاپوت اتومبیل
sports car اتومبیل شکاری
tankers اتومبیل نفش کش
tricar اتومبیل سه چرخه
accident تصادف اتومبیل
accidents تصادف اتومبیل
ignition coil کویل اتومبیل
radiators رادیاتور اتومبیل
radiator رادیاتور اتومبیل
racing car اتومبیل مسابقه
hooting signal سیگنال اتومبیل
tanker اتومبیل نفش کش
touring car اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
hood کاپوت اتومبیل
tyros لاستیک اتومبیل
tyres لاستیک اتومبیل
tyre لاستیک اتومبیل
sport car اتومبیل شکاری
heater plug شمع اتومبیل
grease روغن اتومبیل
greased روغن اتومبیل
greasing روغن اتومبیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com