English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
English Persian
signal services قسمتهای مخابراتی
Other Matches
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
field commands قسمتهای رزمی
administrative services قسمتهای اداری
innards قسمتهای داخلی
military services قسمتهای نظامی
sang banshin قسمتهای دست
weapon troops قسمتهای ادوات
in other sectors در قسمتهای دیگر جبهه
modular دارای قسمتهای کوچک
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
alate دارای قسمتهای جناحی
reserve components قسمتهای احتیاط ارتش
lobar واقع در قسمتهای ریه
adnexa قسمتهای متصل بهم زائده
anisometric دارای قسمتهای غیر متقارن
pares قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared قسمتهای زائد چیزی را چیدن
bowdlerization حذف قسمتهای خارج از اخلاق
weed برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
chemosphere ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
weeded برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
comparmentalize به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
pare قسمتهای زائد چیزی را چیدن
services قسمتهای اداری ادارات نظامی
communication line خط مخابراتی
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
gambusia ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
hop stop and jump قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
bowdlerize قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
reconditions قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
signal services خدمات مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
signal communications ارتباطات مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
telenet شبکه مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
mullion جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
principal parts قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
reddendo singula singulis الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
adhesion آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
munnion جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
signaled علایم مخابراتی مخابرات
communications software نرم افزار مخابراتی
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
signal علایم مخابراتی مخابرات
signalled علایم مخابراتی مخابرات
communication security برقراری تامین مخابراتی
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
volume قدرت دستگاه مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
way station ایستگاه رله مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
thread برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lymphmatosis ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
threads برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
cannibalized پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
FDISK امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
cannibalizing پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
cumulo nimbus ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
degradation اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
information hiding یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
design heuristics راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
ecom Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
professional service تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
compromising emanation پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
demodulator دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
partite منقسم به قسمتهای جدا جدا
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
syllabary حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com