Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
lounge car	قطار دارای سالن استراحت وتفریح
Other Matches
parlor car	سالن استراحت قطار
lounge	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounger	کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
The hall has three exits.	سالن دارای سه خروجی است.
Open-plan <adj.>	سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
It wI'll boomerang.	کاری را بر حسب شوخی وتفریح کردن
to limber up	پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage	پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
sports	پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported	پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport	پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
multigage	قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
coliseum	سالن
amphitheater	سالن
lobby	سالن انتظار
beauty salon	سالن زیبایی
lobbies	سالن انتظار
arrival hall	سالن ورود
basilica	سالن درازومستطیل
mass hall	سالن نهارخوری
concourse	سالن اصلی
basilicas	سالن درازومستطیل
mass hall	سالن غذاخوری
lobbied	سالن انتظار
showrooms	سالن نمایشگاه
gallery	سرسرا سالن
salons	سالن زیبایی
salon	سالن زیبایی
lyceum	سالن بحث
messes	سالن غذاخوری
mess	سالن غذاخوری
living room	سالن نشیمن
living rooms	سالن نشیمن
arrival hall	سالن ورود
galleries	سرسرا سالن
colosseum	سالن بزرگ
drawing room	سالن پذیرایی
drawing rooms	سالن پذیرایی
ballroom	سالن رقص
ballrooms	سالن رقص
music hall	سالن موسیقی
music halls	سالن موسیقی
gym	سالن ژیمناستیک
showroom	سالن نمایشگاه
gyms	سالن ژیمناستیک
indoor soccer	فوتبال داخل سالن
officer's mess	سالن غذاخوری افسران
departure hall	سالن ترک کردن
refectory	سالن ناهار خوری
dojang	سالن تمرین تکواندو
refectories	سالن ناهار خوری
amusement arcade	سالن بازیهای الکترونیکی
dramshop	سالن مشروب فروشی
lyceum	سالن سخنرانی عمومی
wardroom	سالن بیماران بیمارستان
saloons	سالن زیبایی رستوران
saloon	سالن زیبایی رستوران
saloon car	واگن سالن دار
court tennis	تنیس داخل سالن
astrodome	سالن رسد خانه
beauty shop	سالن ارایش وزیبایی
lobbies	سالن هتل و مهمانخانه
lobbied	سالن هتل و مهمانخانه
lobby	سالن هتل و مهمانخانه
basilicas	کلیساهایی که سالن دراز دارند
parlormaid	کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
valhalla	سالن پذیرایی خدای اودین
basilica	کلیساهایی که سالن دراز دارند
Is there a beauty salon in the hotel?	آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
naves	سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
mess hall	سالن غذا خوری سرباز خانه
nave	سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
pullman car	واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
plateform	بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
vacations	استراحت
relaxation	استراحت
idles	استراحت
rehabilitation	استراحت
breather	استراحت
byes	استراحت
bye	استراحت
rests	استراحت
breathers	استراحت
recumbency	استراحت
vacation	استراحت
idlest	استراحت
idled	استراحت
idle	استراحت
yasme	استراحت
rest	استراحت
gatecrasher	کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers	کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
lie off	استراحت کردن
lie up	استراحت کردن
rest	محل استراحت
resting potential	پتانسیل استراحت
lie down	استراحت کردن
lie-down	استراحت کردن
rest period	دوره استراحت
lie-down	استراحت کوتاه
lie down	استراحت کوتاه
rests	استراحت کردن
meal break	استراحت ناهار
lie by	استراحت کردن
to rest oneself	استراحت کردن
to repose oneself	استراحت کردن
to retire to bed	استراحت کردن
to rest on one's oars	استراحت کردن
to take one's rest	استراحت کردن
to go to roost	استراحت کردن
unbuckling	استراحت کردن
unbuckles	استراحت کردن
unbuckled	استراحت کردن
electrode bias	ولتاژ استراحت
rests	محل استراحت
rest	استراحت کردن
sick leave	استراحت بیماری
calm down <idiom>	استراحت کردن
nooning	استراحت نیمروز
binnacle	استراحت پزشکی
to pause	استراحت کردن
unbuckle	استراحت کردن
relief time	زمان استراحت
repose	اسودگی استراحت
relief interval	استراحت متناوب
quiescent point	نقطه استراحت
go to rest	استراحت کردن
rest cure	معالجه با استراحت
outstretch	استراحت کردن
idle period	دوره استراحت
respite _	فاصله استراحت
quiescent current	جریان استراحت
surcease	پایان استراحت
jump suits	لباس خانه و استراحت
work relief	استراحت توام با کار
work ratio	نسبت کار به استراحت
to rest up	استراحت کامل کردن
jump suit	لباس خانه و استراحت
mass practice	تمرین بدون استراحت
easing	سهولت استراحت رسایی
eases	سهولت استراحت رسایی
binnacle list	فهرست استراحت پزشکی
retire	استراحتگاه استراحت کردن
rests	استراحت کردن بالشتک
rests	تکیه گاه استراحت
i yearn for	ارزوی استراحت دارم
lodgment area	منطقه استراحت یا فرود در سر پل
zazen	پایان استراحت نشسته
ease	سهولت استراحت رسایی
eased	سهولت استراحت رسایی
to breathe a horse	استراحت کردن به اسب
lairs	محل استراحت جانور
retires	استراحتگاه استراحت کردن
kick back <idiom>	تنها استراحت کردن
rest	تکیه گاه استراحت
respite	استراحت تمدید مدت
rest	استراحت کردن بالشتک
lair	محل استراحت جانور
rest up	استراحت کامل کردن
Zen	استراحت بحالت نشسته
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
dwellings	پیاده شدن برای استراحت
lounged	محل استراحت ولم دادن
bedtimes	وقت استراحت موقع خوابیدن
lie	دراز کشیدن استراحت کردن
lounging	محل استراحت ولم دادن
rehabilitation	اردوگاه استراحت تسلی دادن
lied	: دراز کشیدن استراحت کردن
lounges	محل استراحت ولم دادن
slack suit	لباس مخصوص گردش یا استراحت
to take a mandatory break	وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
lies	: دراز کشیدن استراحت کردن
bedtime	وقت استراحت موقع خوابیدن
dwells	محل توقف توقفگاه استراحت
dwelled	محل توقف توقفگاه استراحت
dwell	محل توقف توقفگاه استراحت
bucket step	فیکس کردن پا برای استراحت
lounge	محل استراحت ولم دادن
dwelling	پیاده شدن برای استراحت
soft shelled	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
change of pace	جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
neutral corner	گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
change up	جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lying in	دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
ringent	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
train	قطار
compeer	هم قطار
tandem	قطار
row	قطار
tandems	قطار
rowed	قطار
file	قطار
colleagues	هم قطار
conpanion	هم قطار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com