Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
web stiffeners
قطعات تقویتی
Other Matches
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassemble
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling
بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
reinforcing
تقویتی
confirmatory
تقویتی
backlogs
تقویتی
backlog
تقویتی
subsidiaries
تقویتی
subsidiary
تقویتی
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
spreader beam
تیر تقویتی
doubler
تخته تقویتی
counterfort
دیوار تقویتی
reinforcements
ماموریتهای تقویتی
stiffener
قطعه تقویتی
reinforcing
ماموریت تقویتی
stiffeners
قطعه تقویتی
garland
نواراستتار یا تقویتی
garlands
نواراستتار یا تقویتی
communication relay ship
ناو تقویتی مخابراتی
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
ancillary facilities
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
back-up
تقویت کردن تقویتی
back up
تقویت کردن تقویتی
reinforcing
نیروی تقویتی تقویت کننده
general support reinforcing
یکان عمل کلی تقویتی
general support reinforcing
ماموریت عمل کلی تقویتی
booster pump
پمپ تقویتی جهت ایجاد فشارزیاد
backing plate
صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
augmentation
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
smithereens
قطعات
bill of material
صورت قطعات
shatters
قطعات شکسته
analecta
قطعات ادبی
chosen fragments
قطعات منتخبه
repair parts
قطعات یدکی
parts
قطعات یدکی
end product
مجموعه قطعات
spare parts
قطعات یدکی
cable accessory
قطعات کابل
table of replaceable partes
فهرست قطعات
staff section
قطعات سمبه
parts peculiar
قطعات اختصاصی
parts peculiar
قطعات مخصوص
parts list
فهرست قطعات
parts list
لیست قطعات
main members
قطعات اصلی
shell fragments
قطعات گلوله
flinders
قطعات شکسته
component drawing
رسم قطعات
common parts
قطعات عمومی
common items
قطعات عمومی
common hardware
قطعات عمومی
chrestomathy
قطعات برگزیده
chrestomathy
قطعات منتخب
chosen fragments
قطعات گزیده
trilcgy
یا قطعات سه گانه
shatter
قطعات شکسته
nomenclature
نام گذاری قطعات
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged
لیست قطعات کاتالوگ
cataloging
لیست قطعات کاتالوگ
catalogs
لیست قطعات کاتالوگ
catalogue
لیست قطعات کاتالوگ
bitty
متشکل از قطعات ریز
catalogued
لیست قطعات کاتالوگ
analects
قطعات ادبی منتخبات
common parts
قطعات یدکی عمومی
catalogues
لیست قطعات کاتالوگ
cataloguing
لیست قطعات کاتالوگ
rebuilds
نوسازی کردن قطعات
authorized parts list
لیست قطعات مجاز
authorized parts list
سهمیه مجاز قطعات
rebuild
نوسازی کردن قطعات
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
assemble
سوار کردن قطعات
assembled
سوار کردن قطعات
assembles
سوار کردن قطعات
object assembly test
ازمون الحاق قطعات
fragment
قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting
قطعات متلاشی خردکردن
fragments
قطعات متلاشی خردکردن
bottom casting
قطعات ریخته گی بسته
renovation
تجدید قطعات کردن
invar struts
قطعات فلزی ضد انبساط
investment castings
قطعات ریخته گی بسته
shards
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
shard
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
quadrat
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismantles
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle
پیاده کردن قطعات مونتاژ
match mark
جفتن و جور کردن قطعات
blocky
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
dismount
پیاده کردن قطعات و وسایل
wiggly block test
ازمون قطعات موج دار
weldment
قطعات بهم جوش خورده
phrasing
ترتیب بندی قطعات موسیقی
end product
قطعات حاصله دستگاه نهایی
dismounting
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts
پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
پیاده کردن کامل قطعات
component change order
دستور تغییر قطعات یک وسیله
salvages
پیاده کردن کامل قطعات
salvaging
پیاده کردن کامل قطعات
bossing
ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses
ناف روی قطعات ریختگی قوز
disassembly
عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
sketchbook
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
clapboard
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
bossed
ناف روی قطعات ریختگی قوز
boss
ناف روی قطعات ریختگی قوز
materiel history
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
clapboards
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
anthologist
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
sketchbooks
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
collapsible form work
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
beef cuts
قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
borescope
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
overhauling
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
grout
بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
dicing
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhauled
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dice
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
sand casting
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
vapor degreasing
غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
overhaul
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
diced
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhauls
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
dices
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
piece mark
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
backlash
خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
foldboat
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
Theres many a good tune played on an old fiddle.
<proverb>
یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
breakdown drawing
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
fishplate
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
alodine
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
cirrocumulus
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
tessera
قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
images
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
anti tear strips
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
grip length
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
nitralloy
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
hot valve clearance
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
jigsaw puzzle
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
parcel
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
splinterproof
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
rig in
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com