Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English
Persian
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
Search result with all words
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
Other Matches
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting sheave
پل مهار هواپیما
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
barricades
مهار هواپیما سد جاده
barricaded
مهار هواپیما سد جاده
barricading
مهار هواپیما سد جاده
barricade
مهار هواپیما سد جاده
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
tail block
قلاب عقب هواپیما
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
slinging
بند مهار بند قلاب
sling
بند مهار بند قلاب
slings
بند مهار بند قلاب
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
frenum
مهار
anchorage
مهار
anchorages
مهار
span
مهار
braced
مهار
guide rope
مهار
spanned
مهار
spanning
مهار
spans
مهار
bond
مهار
guy
مهار
guys
مهار
restraint
مهار
restraints
مهار
anchor
مهار
anchoring
مهار
anchors
مهار
chainage
مهار
chucking
مهار
brace
مهار
belaying pin
مهار
bearing rein
مهار
unbridle
بی مهار
control
مهار
make fast
مهار
controlling
مهار
halters
مهار
halter
مهار
controls
مهار
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
martingale
مهار جلو
stayed
تکیه مهار
mooring buoy
بویه مهار
mooring line
سیم مهار
bridles
مهار ناو
bridles
زنجیر مهار
restrained
مهار شده
bollard
میله مهار
bridling
مهار ناو
bridling
زنجیر مهار
wiring harness
مهار سیم
clamping
مهار کردن
prony brake
مهار پرونی
bridled
زنجیر مهار
mooring pendant
سیم مهار
bridled
مهار ناو
sagrod
مهار عرضی
topping lift
مهار بالایی
tie rod
میل مهار
tawie
سست مهار
chucks
مهار کردن
chucked
مهار کردن
chuck
مهار کردن
raker
تیر مهار
span wire
سیم مهار
chucking
مهار کردن
bridle
زنجیر مهار
bridle
مهار ناو
tractable
سست مهار
mooring ring
حلقه مهار
mooring rope
طناب مهار
bollards
میله مهار
stay
تکیه مهار
mooring swivel
مدور مهار
stayband
حلقه مهار
holdfast
مهار گیر
bollard
تیر مهار
ball control
مهار توپ
electrical shant
مهار برقی
angle-tie
مهار قطری
anchor pole
دیرک مهار
clamps
مهار کردن
uncontrolled
مهار نشده
guy wire
سیم مهار
anchor rod
میل مهار
gripping jaw
فک مهار کننده
angle-tie
مهار گوشه
controlled
مهار شده
foot trap
مهار توپ با کف پا
drogue
مهار چتری
daedman
مهار وزنی
clamp
مهار کردن
knee-brace
مهار زانویی
sag rod
مهار عرضی
knee brace
مهار زانوئی
clamped
مهار کردن
cross brace
مهار عرضی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
chucking automatic
مهار کردن خودکار
restraining forces
نیروهای مهار کننده
anchored filament
افروزه مهار شده
clamp
مهار گیره عقربک
restrains
نگهداشتن مهار کردن
restrain
نگهداشتن مهار کردن
clamped
مهار گیره عقربک
forward bow spring
طناب مهار کشتی
clamping fixture
گیره مهار کننده
clamping sleeve
مفصل مهار کننده
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
clamps
مهار گیره عقربک
restraining
نگهداشتن مهار کردن
escalate
از مهار خارج شدن
moorage
محل مهار کشتی
clamping
مهار گیره عقربک
mooring swivel
خودگر مهار مین
escalated
از مهار خارج شدن
escalates
از مهار خارج شدن
escalating
از مهار خارج شدن
leg trap
مهار توپ با ساق پا
mooring line
طناب مهار مین
dragging-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
clamping jaw
فکهای مهار کننده گیره
dragon-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
afterbow
طناب مهار سینه ناو
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
equitation
هنر سواری و مهار اسب
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
shifts
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
binding
مهار کردن بار در روی پالت
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
stanchion
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
uncleat
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bindings
مهار کردن بار در روی پالت
shifted
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
strings attached
<idiom>
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
forestay
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
agrafe
قلاب
grip
قلاب
sling dog
تک قلاب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com