English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
mummery لال بازی با نقاب
Search result with all words
mumming نقاب پوشی و لال بازی
Other Matches
veiling نقاب
screened نقاب
personae نقاب
face wall نقاب
membrane نقاب
membranes نقاب
screen نقاب
cornices نقاب
cornice نقاب
screens نقاب
screening, screenings نقاب
veil نقاب
masks نقاب
vizard نقاب
personas نقاب
mask نقاب
persona نقاب
veils نقاب
larvated نقاب دار
vizard نقاب محافظ
unmasks نقاب برداشتن از
masked balls رقص با نقاب
masked ball رقص با نقاب
data mask نقاب داده ها
unmask نقاب برداشتن از
unmasked نقاب برداشتن از
masking نقاب گذاری
masquer نقاب پوش
unmasking نقاب برداشتن از
to be masked نقاب یا ماسک زدن
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
flap لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flapped لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flaps لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
to go a mumming در دسته نقاب پوشان و لال بازان شرکت کردن
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
towear a mask نقاب زدن ماسک زدن
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
plays بازی
game بازی
sportiveŠetc بازی کن
falconine بازی
dibasic دو بازی
solitaire تک بازی
fun بازی
gaming بازی
solitaires تک بازی
action بازی
actions بازی
played بازی
hopscotch بازی لی لی
plain dealing بازی
basics بازی
play بازی
home بازی
homes بازی
watermanship اب بازی
openness بازی
partie بازی
grey hound سگ بازی
slackness بازی
basic بازی
clearance بازی
patulousness بازی
playing بازی
cage بازی بسکتبال
cages بازی بسکتبال
rugby بازی رگبی
factionalism فرقه بازی
twiddles بازی کردن
hustle بازی هشیارانه
power games بازی قدرتی
power game بازی قدرتی
handouts نوبت بازی
handout نوبت بازی
polo چوگان بازی
twiddling بازی کردن
play-act بازی کردن
cogs حقه بازی
cog حقه بازی
hustled بازی هشیارانه
hustles بازی هشیارانه
hustling بازی هشیارانه
stanza بخشی از بازی
play-acting بازی کردن
stanzas بخشی از بازی
acrobatism ریسمان بازی
rink یخ بازی کردن
rink میدان یخ بازی
skate بازی تهاجمی
to keep score بازی رانگاهداشتن
skated بازی تهاجمی
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
paraphrasing بازی با الفاظ
paraphrases بازی با الفاظ
paraphrased بازی با الفاظ
paraphrase بازی با الفاظ
rinks میدان یخ بازی
rinks یخ بازی کردن
football بازی فوتبال
skiing اسکی بازی
twiddled بازی کردن
play-acted بازی کردن
twiddle بازی کردن
play-acts تو بازی رفتن
play-acted تو بازی رفتن
play-act تو بازی رفتن
to make a goal یک بازی بردن
play-acting تو بازی رفتن
play-acts بازی کردن
footballs بازی فوتبال
bandied چوگان بازی کچ
sporting بازی دوست
wargaming بازی جنگ
fence شمشیر بازی
playfully با خنده و بازی
speculation سفته بازی
whoredom فاحشه بازی
wordplay بازی با لغات
child's play بچه بازی
child's play بازی کودکان
footballers فوتبال بازی کن
full-time 09 دقیقه بازی
charade نوعی بازی
pantomimes لال بازی
pantomime لال بازی
playthings اسباب بازی
plaything اسباب بازی
skating اسکیت بازی
paperwork کاغذ بازی
firework آتش بازی
fireworks اتش بازی
bonfire اتش بازی
bonfires اتش بازی
fences شمشیر بازی
gaming قمار بازی
monkey business کچلک بازی
hanky-panky حقه بازی
footballer فوتبال بازی کن
hanky-panky روباه بازی
gimmickry حقه بازی
holdout خودداری از بازی
holdouts خودداری از بازی
jiggery-pokery حقه بازی
chicaneries حیله بازی
chicanery حیله بازی
tooth clearance بازی دندانه
golfing بازی گلف
trick شعبده بازی
tricked شعبده بازی
tricking شعبده بازی
bandying چوگان بازی کچ
bandy چوگان بازی کچ
Frisbee بازی با فریزبی
double بازی دوبل
Frisbees بازی با فریزبی
doubled بازی دوبل
grandstand play بازی مهیج
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
doubled up بازی دوبل
fencing ششمشیر بازی
trickiness حقه بازی
trapze بند بازی
bandies چوگان بازی کچ
party politics حزب بازی
ropery طناب بازی
half back میان بازی کن
half time نیمه بازی
halt back میان بازی کن
hanky panky حقه بازی
hanky panky روباه بازی
pyrotechnic display اتش بازی
hard game بازی دشوار
harlepuinade حقه بازی
puppetry عروسک بازی
headhunting خشونت در بازی
headwork با سر بازی کردن
puppetry خیمه شب بازی
hocus pocus حقه بازی
hocus pocus ورودحقه بازی
puppet show خیمه شب بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com