English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (9 milliseconds)
English Persian
bathing clothes لوازم شنا [حمام]
bathing gear لوازم شنا [حمام]
bathing things لوازم شنا [حمام]
swimming things لوازم شنا [حمام]
Search result with all words
outfit لوازم فنی
outfits لوازم فنی
service لوازم
serviced لوازم
equipment لوازم
fire-irons لوازم بخاری
fittings لوازم
fittings لوازم قایق
fittings لوازم ثابت
fixture لوازم نصب کردنی
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
paraphernalia اسباب لوازم
stationery لوازم التحریر
bedclothes لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
outfitter فروشنده لوازم شکار
outfitters فروشنده لوازم شکار
stationer فروشنده لوازم التحریر
stationers فروشنده لوازم التحریر
tackle لوازم کار
tackle از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle لوازم
tackled لوازم کار
tackled از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled لوازم
tackles لوازم کار
tackles از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles لوازم
tackling لوازم کار
tackling از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling لوازم
tableware لوازم میز یا سفره
fitment لوازم
fitments لوازم
accessories لوازم
accessories لوازم یدکی
accessory لوازم یدکی
accessory لوازم فرعی
accessory لوازم کمکی
accessory لوازم یدکی لوازم اضافی
rig لوازم لباس
rigged لوازم لباس
rigs لوازم لباس
kit بسته لوازم
kits بسته لوازم
fitting لوازم
bedding لوازم تختواب
fixing لوازم
utensil لوازم اشپزخانه
utensils لوازم اشپزخانه
pantries شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantry شربت خانه مخصوص لوازم سفره
furnishings لوازم
photography لوازم عکاسی
fixtures لوازم برقی و لوله کشی
upholstery اثاثه یا لوازم داخلی
apparatus لوازم
gear اسباب لوازم
geared اسباب لوازم
gears اسباب لوازم
deadlined equipment لوازم و تجهیزات از کار افتاده
desk accessory لوازم رومیزی یا روزمره
dinner set لوازم و فرف شام یا ناهار
dixings لوازم
drawing materials لوازم نقشه کشی
dressing case جعبه لوازم ارایش
drilling fixture لوازم مته کاری
duffel لوازم واثاثه قابل حمل
duffle لوازم واثاثه قابل حمل
duffle bag کیسه لوازم شخصی
equipage اسباب و لوازم جنگی
equipments لوازم
estovers لوازم
fire irons لوازم پای بخاری
fixings لوازم
gas fitter فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
illuminating fixture لوازم روشنایی
kitchen stuff لوازم اشپزخانه
maintenance materials لوازم تعمیرات
manifest destiny لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
motorcar accessories لوازم اضافی اتومبیل
mountings لوازم نصب شده روی وسیله
muniment وسیله دفاع لوازم
needments لوازم
part list فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
sanitary ware لوازم بهداشتی
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
spare parts list فهرست لوازم یدکی
spares stock موجودی لوازم یدکی
stock in trade لوازم وابزار کار فوت وفن
table ware لوازم میز یا سفره
toiletry لوازم ارایش اسباب توالت
tote road جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
travelling outfit لوازم سفر
accessory box جعبه لوازم یدکی
accessory pouch کیسه کوچک لوازم
camping equipment لوازم مخصوصاردو
firing accessories لوازم احتراق
Other Matches
plumbing tools لوازم لولهکشیخانه
photographic accessories لوازم عکاسی
throwing apparatus لوازم پرتاب
tool tether لوازم مورداحتیاج
personal effects لوازم شخصی
Home appliances لوازم خانگی
hairstyling accessories لوازم آرایشمو
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
I expended all my capital on equipment. تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
accessory objects لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com