Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
americanist
متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
Other Matches
hellenist
متخصص فرهنگ یونان
vocabular
مربوط به فرهنگ لغات زبان
germanist
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
A dictionary tell you what words mean .
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
This dictionary is published(printed) in three volumes.
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
grammarians
متخصص دستور زبان
grammarian
متخصص دستور زبان
linguists
متخصص زبان شناسی
linguist
متخصص زبان شناسی
basic fortran
استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
homestay
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
assyriologist
متخصص در زبان و تاریخ وهنر اشور
fireworker
متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
onomasticon
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
tacticians
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactician
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert
هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
زبان تازی زبان عربی
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
چرب زبان زبان دار
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
cultures
فرهنگ
lexicons
فرهنگ
lexicon
فرهنگ
culture
فرهنگ
lowbrow
بی فرهنگ
kultur
فرهنگ
culturing
فرهنگ
dictionary
فرهنگ
dictionaries
فرهنگ
abclution
فرهنگ ناپذیری
folklore
فرهنگ قومی
class culture
فرهنگ طبقهای
acculturate
فرهنگ پذیرفتن
Arabic
فرهنگ عربی
acculturation
فرهنگ پذیری
rhyming dictionary
فرهنگ قوافی
an a to a dictionary
ضمیمه فرهنگ
armenian
فرهنگ ارمنی
lexicography
فرهنگ نویسی
wordbook
فرهنگ لغات
dictionaries
فرهنگ لغات
dictionary
فرهنگ لغات
word book
فرهنگ لغات
subculture
خرده فرهنگ
subculture
فرهنگ فرعی
lexicon
[dictionary]
فرهنگ لغات
subcultures
خرده فرهنگ
subcultures
فرهنگ فرعی
walking dictionary
فرهنگ متحرک
glossary
فرهنگ لغات
dictionary
فرهنگ لغات
vocabulary
فرهنگ لغات
educative
فرهنگ بخش
enculturation
فرهنگ اموزی
thesaurus
فرهنگ جامع
vocabularies
فرهنگ لغات
urbiculture
شهر فرهنگ
encyclopaedia
فرهنگ جامع
etymologicon
فرهنگ مشتقات
ministry education
وزارت فرهنگ
ministry of education
وزارت فرهنگ
iranism
فرهنگ ایرانی
thesauruses
فرهنگ جامع
deculturation
فرهنگ باختگی
gradus
فرهنگ عروضی
deculturation
فرهنگ زدایی
gazetteer
فرهنگ جغرافیایی
data dictionary
فرهنگ داده ها
national culture
فرهنگ ملی
graecism
فرهنگ یونانی
culture fair tests
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests
ازمونهای فرهنگ- بسته
an a to a dictionary
ذیل یاملحقات فرهنگ
glossaries
فرهنگ لغات دشوار
culture free tests
ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical
وابسته به فرهنگ لغات
lexical
وابسته به فرهنگ نویسی
glossary
فرهنگ لغات دشوار
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
chung shin sooyak
فرهنگ اخلاقی تکواندو
eeglish persian dictionary
فرهنگ انگلیسی به فارسی
Yankee
امریکایی
yanks
امریکایی
yanking
امریکایی
yank
امریکایی
yanked
امریکایی
un-American
ضد امریکایی
Yankees
امریکایی
Americans
امریکایی
American
امریکایی
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
glossary
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Brahmin
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
it is ministerial to culture
وسیله ترقی فرهنگ است
Brahmins
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
slavist
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
glossaries
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
slavicist
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
occidentalism
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
Native Americans
امریکایی آغازین
un-American
غیر امریکایی
cannabis sativa
حشیش امریکایی
adders mouth
تعلب امریکایی
puttyroot
ثعلب امریکایی
johnny jump up
گل بنفشه امریکایی
eight ball billiard
بیلیارد امریکایی
Native American
امریکایی آغازین
condor
کرکس امریکایی
moorhen
اب کوپیل امریکایی
moorhens
اب کوپیل امریکایی
Americanism
اصطلاح امریکایی
Americanism
رسم امریکایی
Americanisms
اصطلاح امریکایی
cotton tail
خرگوش امریکایی
colin
بلدرچین امریکایی
condors
کرکس امریکایی
divi divi
سماق امریکایی
american make
ساخت امریکایی
peccary
گراز امریکایی
american whipping
بست امریکایی
moon flower
یکجورنیلوفرپیچ امریکایی
Americanisms
رسم امریکایی
withe rod
بداغ امریکایی
americanization
امریکایی شدن
butter nut
یکجورگردوی امریکایی
moor hen
اب کوپیل امریکایی
cabbage palm
فوفل امریکایی
towhee
سهره امریکایی
philistia
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
intercultural
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistines
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistine
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Americanising
بصورت امریکایی دراوردن
Americanizes
امریکایی ماب کردن
yucca
درخت یوکای امریکایی
Americanises
بصورت امریکایی دراوردن
bullfrog
غوک بزرگ امریکایی
caribou
گوزن امریکایی شمالی
Americanizing
بصورت امریکایی دراوردن
skunks
راسوی متعفن امریکایی
usascii code
رمز اسکی امریکایی
skunk
راسوی متعفن امریکایی
Americanises
امریکایی ماب کردن
bullfrogs
غوک بزرگ امریکایی
stake driver
بوتیمار معمولی امریکایی
Americanized
بصورت امریکایی دراوردن
Americanized
امریکایی ماب کردن
Americanised
امریکایی ماب کردن
Americanising
امریکایی ماب کردن
caribous
گوزن امریکایی شمالی
snakemouth
گل ثعلب امریکایی وژاپنی
Americanize
امریکایی ماب کردن
Jim Crow
سیاه پوست امریکایی
Americanizing
امریکایی ماب کردن
Americanize
بصورت امریکایی دراوردن
Americanised
بصورت امریکایی دراوردن
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
urubu
کرکس سیاه امریکایی
zee
تلفظ امریکایی حرف Z
wood anemone
شقایق جنگلی امریکایی
american wire gauge
اندازه امریکایی سیم
squaws
زن سرخ پوست امریکایی
mahogany
درخت ماهون امریکایی
Organization of American States
سازمان دول امریکایی
poison oak
پیچک سمی امریکایی
poison sumac
سماق سمی امریکایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com