Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
medium scale integration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale intergration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
Search result with all words
msi
مجتمع سازی در مقیاس متوسط Integration Scale edium
Other Matches
small scale integration
مجتمع سازی در مقیاس کوچک
large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
lsi
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
medium scale
در مقیاس متوسط
medium scale
نقشه مقیاس متوسط
intermediate scale
نقشه مقیاس متوسط
integration
مجتمع سازی
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
usli
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
scaling
مقیاس سازی
opto electronics
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
ssi
Integartion Scale Small مجمتع سازی در مقیاس کوچک
barleycorn
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
integrate circuit transistor
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
complex
مجتمع
colony
مجتمع
colonies
مجتمع
complexes
مجتمع
integrate circuit
مدار مجتمع
i.c.
مدار مجتمع
integrates
مجتمع کردن
integrate transmission line
خط انتقال مجتمع
integrate
مجتمع کردن
cell assembly
مجتمع یاختهای
integrate system
سیستم مجتمع
integrated circuit
مدار مجتمع IC
integrated circuit
مدار مجتمع
biocinosis
مجتمع زیستی
integrate resistor
مقاومت مجتمع
integrated program
برنامه مجتمع
hardware
مدارهای مجتمع
integrating
مجتمع کردن
regroups
مجتمع شدن
regrouping
مجتمع شدن
tail clusters
ابگیرهای مجتمع
assembles
مجتمع کردن
port complex
مجتمع بندری
assembled
مجتمع کردن
assemble
مجتمع کردن
regroup
مجتمع شدن
regrouped
مجتمع شدن
integrate electronics
الکترونیک مجتمع
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
medium scale integration
مدار مجتمع با دو قطعه
integrate transmission system
سیستم انتقال مجتمع
microcircuit
مدار مجتمع پیچیده
integrate magnetic circuit
مدار مغناطیسی مجتمع
integrated software
نرم افزار مجتمع
join up
مجتمع کردن هواپیماها
idp
پردازش داده مجتمع
monolithic integrated circuit
مدار مجتمع یکپارچه
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
integrate logic circuit
مدار منطقی مجتمع
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
commercial center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
integrate semiconductor circuit
مدار نیمه هادی مجتمع
microcontroller
مدار مجتمع که حاوی CPU
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
parallelled
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelling
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallels
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
speech
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
speeches
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
generation
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
crom
قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
generations
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
f scale
مقیاس اف
scale
مقیاس
t scale
مقیاس T
k scale
مقیاس ک
full-size
بخ مقیاس یک به یک
full size
بخ مقیاس یک به یک
indicator
مقیاس
metres
مقیاس
criterion
مقیاس
meter
مقیاس
meters
مقیاس
z scale
مقیاس " زی "
measure
مقیاس
nominal scale
مقیاس
scaling
مقیاس
metre
مقیاس
substrate
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
comprehensive job
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
ices
System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
music chip
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
jumbo chip
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
long measure
مقیاس طول
graphic
مقیاس مصور
graphic
نمودار مقیاس
gauge
مقیاس معیار
scale of preferences
مقیاس رجحانها
loading scale
مقیاس بارگیری
logarithmic scale
مقیاس لگاریتمی
gauged
مقیاس معیار
gauges
مقیاس معیار
linear scale
مقیاس خطی
meter
مقیاس میزان
meters
مقیاس میزان
scale
مقیاس گذاشتن
interval scale
مقیاس فاصلهای
ipsative scale
مقیاس نسبی
lie scale
مقیاس دروغگویی
scale
مقیاس کردن
scale
مقیاس نقشه
kelvin scale
مقیاس کلوین
likert scale
مقیاس لی کرت
on a grand scale
<adv.>
در مقیاس بزرگ
measure
درجه مقیاس
linear measure
مقیاس طولی
large-scale
در مقیاس بزرگ
precision scale
مقیاس دقیق
product scale
مقیاس فراورده
psychological scale
مقیاس روانی
small scale
مقیاس کوچک
absolute temperature scale
مقیاس مطلق
range indicator
مقیاس مسافت
age scale
مقیاس سنی
absolute scale
مقیاس مطلق
point scale
مقیاس امتیازی
deflection scale
مقیاس سمتی
ordinal scale
مقیاس ترتیبی
yardsticks
مقیاس پیمانه
yardstick
مقیاس پیمانه
percentile scale
مقیاس صدکی
photographic scale
مقیاس عکاسی
numerical scale
مقیاس عددی
norms
مقیاس یامعیار
norm
مقیاس یامعیار
nominal scale
مقیاس اسمی
architecht's scale
خط کش مقیاس مهندسی
large scale
در مقیاس بزرگ
time scales
مقیاس زمانی
time scale
مقیاس زمانی
spectral scale
مقیاس طیفی
stanine scale
مقیاس نه بخشی
stens
مقیاس ده بخشی
temperature scale
مقیاس دما
tonal scale
مقیاس صوتی
transverse scale
مقیاس عرضی
map scale
مقیاس نقشهای
scalogram
مقیاس تراکمی
scale up
افزایش مقیاس
large scale
مقیاس بزرگ
ratio schedule
مقیاس نسبتی
large-scale
مقیاس بزرگ
ration scale
مقیاس نسبتی
scalability
مقیاس پذیری
scale down
کاهش مقیاس
scale factor
مقیاس گذاری
scale factor
ضریب مقیاس
scale of preferences
مقیاس برتریها
scale of production
مقیاس تولید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com