English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
anniversaries مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversary مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
Other Matches
keepsake هدیه یادگاری یادبود
keepsakes هدیه یادگاری یادبود
commemorations مجلس یاجشن یادبود
commemoration مجلس یاجشن یادبود
trophy of war یادبود جنگی بنای یادبود جنگ
religiosity مجلس عبادت مجلس مذهبی
commemorations یادبود
commemoration یادبود
memorial یادبود
memorials یادبود
to the memory of به یادبود
mementoes یادگاری
mementos یادگاری
memento یادگاری
monumental یادگاری
memortial یادگاری
memorials بنای یادبود
souvenirs یادبود خاطره
souvenir یادبود خاطره
celebrates یادبود گرفتن
memorial بنای یادبود
tokens یادگار یادبود
token یادگار یادبود
celebrating یادبود گرفتن
stand علامت یادبود
celebrate یادبود گرفتن
remembrance ذهن یادگاری
trophy یادگاری پیروزی
monumentally به ایین یادگاری
red day روز یادگاری
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author] امضا یادگاری
trophies یادگاری پیروزی
tokens نشانی یادگاری
token نشانی یادگاری
centenaries جشن یا یادبود صدساله
centennials یادبود صدساله سده
centenary جشن یا یادبود صدساله
centennial یادبود صدساله سده
to raise a monument ساختن بنای یادگاری
evocative typeface طرح حروف یادگاری
keepsake یادگاری [برای یادآوری]
to accept this token of my esteem پذیرفتن این یادبود قدرشناسی من
memorial لوحه یادبود وابسته به حافظه
memorials لوحه یادبود وابسته به حافظه
memotial festival عید یا جشن یادگاری روزیادگاری
to raise a monument برپا کردن بنای یادگاری
Memorial Day روز یادبود کشته شدگان جنگی
annually سالیانه
yearly سالیانه
annual سالیانه
annum سالیانه
annuals سالیانه
token یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
yearly allowance مقرری سالیانه
anniversaries سوگواری سالیانه
per annum هر سالی سالیانه
year to year fluctuation نوسانات سالیانه
yearly instalmernts اقساط سالیانه
p.a مخفف سالیانه
annuity مستمری سالیانه
anniversary سوگواری سالیانه
annual payment پرداخت سالیانه
annual payment قسط سالیانه
annuallyy هر ساله سالیانه
growth ring دایره سالیانه
annual training اموزش سالیانه
annual precipitation بارندگی سالیانه
annual report گزارش سالیانه
souvenir یادگاری [وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
column cochlis [ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
anniversary جشن سالیانه عروسی
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
annuality factor ضریب مستمر سالیانه
mass book کتاب نماز سالیانه
annual payment factor ضریب بازپرداخت سالیانه
miaasl کتاب نماز سالیانه
anniversaries جشن سالیانه عروسی
annals وقایع سالیانه سالنامه
octingentenary or octocen هشتصدمین جشن سالیانه
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
quinquagenary پنجاهمین جشن سالیانه
annuity حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
quater cent nary جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
parentalia جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
rentlen دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
peter penny زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
to settle an a برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
encaenia جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
national educational computing conferenc جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
withholding taxes مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
isotherm خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
stela ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
monuments بنای یاد بود بنای یادگاری
monument بنای یاد بود بنای یادگاری
house مجلس
session مجلس
sessions مجلس
mandates مجلس
houses مجلس
mandate مجلس
mandated مجلس
parliaments مجلس
parliament مجلس
mandating مجلس
assembly مجلس
to hold a meeting مجلس
legislatures مجلس
legislature مجلس
convocations مجلس
convocation مجلس
comitia مجلس
housed مجلس
quingentenary پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
european essembly مجلس اروپا
to open parliament مجلس را گشودن
commemorations مجلس تذکر
house of assembly مجلس ایالتی
orgies مجلس عیش
ecclesia مجلس سیاسی
constituent assembly مجلس موسسان
general assembly مجلس عوام
wassail مجلس میخواری
consultative assembly مجلس شورا
federal council مجلس متحده
House of Lords مجلس اعیان
scenography مجلس سازی
Members of Parliament وکیل مجلس
option of meeting place خیار مجلس
Members of Parliament نماینده مجلس
responsions مجلس منافره
Member of Parliament وکیل مجلس
Member of Parliament نماینده مجلس
assemblyman عضو مجلس
proceedings of the parliament مذاکرات مجلس
assemblymen عضو مجلس
processionize صورت مجلس
obit مجلس ترحیم
songfest مجلس اواز
speaker of parliament رئیس مجلس
legislative assembly مجلس قانونگذاری
proces verbal صورت مجلس
levee مجلس پذیرایی
candidates کاندیدای مجلس
the parliament is sitting مجلس منعقداست
membership of the parliament وکالت مجلس
candidate کاندیدای مجلس
the fifteenth parliament مجلس پانزدهم
national assembly مجلس ملی
prorogation of parliament تعطیل مجلس
councils شورا مجلس
Upper Houses مجلس سنا
commemorating مجلس یاداوری
commemorated مجلس یاداوری
commemorate مجلس یاداوری
commemoration مجلس تذکر
statehouse مجلس ایالتی
statehouses مجلس ایالتی
Upper Houses مجلس لردها
Upper House مجلس سنا
council شورا مجلس
parliamentary هواخواه مجلس
Eucharist مجلس سپاسگزاری
Eucharists مجلس سپاسگزاری
formal dance مجلس رقص
ball مجلس رقص
Upper House مجلس لردها
congresses انجمن مجلس
congress انجمن مجلس
commemorates مجلس یاداوری
Senate مجلس سنا
House of Commons مجلس عوام
consmtituent assembly مجلس موسسان
House of Commons مجلس مبعوثان
chamber of deputies مجلس نمایندگان
House of Representatives مجلس نمایندگان
House of Representatives مجلس مبعوثان
an act of parliament قانون مجلس
the house went into secret session مجلس جلسه سری
rigsdag مجلس قانونی دانمارک
senators عضو مجلس سنا
the parliament is up مجلس تعطیل است
assemblyman عضو مجلس قانونگذاری
senators نماینده مجلس سنا
assemblymen عضو مجلس قانونگذاری
symposiums مجلس مذاکره دوستانه
symposium مجلس مذاکره دوستانه
symposia مجلس مذاکره دوستانه
the upper house مجلس اعیان یا لردها
riksdag مجلس قانونی سوئد
To pass a bI'll through parliament . لایحه یی را از مجلس گذراندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com