Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (29 milliseconds)
English
Persian
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
Search result with all words
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
Other Matches
try by martial law
به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
new trial
محاکمه جدید تجدید محاکمه
trial
محاکمه محاکمه کردن
trials
محاکمه محاکمه کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
try
محاکمه کردن
jurisdiction
محاکمه کردن
tries
محاکمه کردن
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
to put somebody on trial
کسی را محاکمه کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial
دردیوان حرب محاکمه کردن
lynch
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynches
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
trials
محاکمه
court procedure
محاکمه
cases
محاکمه
jurisdiction
محاکمه
case
محاکمه
trial at the bar
محاکمه
trial
محاکمه
hearing
محاکمه
hearings
محاکمه
legal procedure
محاکمه
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
mistrial
محاکمه غلط
summary trial
محاکمه اختصاری
trial attorney
وکیل محاکمه
to undergo a trial
محاکمه شدن
re hearing
تجدید محاکمه
mistrial
محاکمه بی جهت
He was put on trial.
او محاکمه شد.
[حقوق]
justiciable
تحت محاکمه
he was on his trial
او را محاکمه میکردند
day of the trial
روز محاکمه
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
sub judice
قبل از محاکمه
retrials
محاکمه مجدد
retrial
محاکمه مجدد
to go t. a trial
محاکمه شدن
probate
محاکمه کردن استنطاق کردن
take one's own medicine
<idiom>
پذیرش محاکمه بدون شکایت
be tried at bar
به طور علنی محاکمه شدن
militarize
نظامی کردن
militarization
نظامی کردن
militarization
نظامی کردن امور
demilitarization
غیر نظامی کردن
drilling
تمرین نظامی کردن
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
demilitarizes
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
marched
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
to rally scattered troops
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
march
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
militarize
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
witch-hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
soldiers
نظامی
serviced
نظامی
soldier
نظامی
military
نظامی
martial
نظامی
warlike
نظامی
martin
نظامی
service
نظامی
mil
نظامی
fort
دژ نظامی
exercised
مشق نظامی
party
عده نظامی
soldiery
نیروی نظامی
martial spirit
روح نظامی
post-
پست نظامی
exercised
مانور نظامی
paramilitary
شبه نظامی
paramilitaries
شبه نظامی
militarily
از لحاظ نظامی
forcing
نیروی نظامی
to attain a great age
به سن بالارسیدن
[نظامی ]
martial rule
حکومت نظامی
column
ستون نظامی
spirit de corps
غرور نظامی
exercises
مشق نظامی
military occupational speciality
کد تخصصی نظامی
fortresses
استحکامات نظامی
fortress
استحکامات نظامی
defense information
اطلاعات نظامی
Military operations.
عملیات نظامی
campound
کمپ نظامی
provost marshal
قاضی نظامی
exercise
مانور نظامی
exercise
مشق نظامی
military tribunal
دادگاه نظامی
word of command
فرمان نظامی
councils of war
شورای نظامی
posts
پست نظامی
council of war
شورای نظامی
posted
پست نظامی
exercises
مانور نظامی
military spending
مخارج نظامی
defensive architecture
معماری نظامی
army staff
ستاد نظامی
columns
ستون نظامی
strongholds
قلعه نظامی
khaki
لباس نظامی
stronghold
قلعه نظامی
military resources
منابع نظامی
invasion currency
پول نظامی
standing order
امریه نظامی
standing orders
امریه نظامی
camps
اردوگاه نظامی
camped
اردوگاه نظامی
camp
اردوگاه نظامی
military services
قسمتهای نظامی
military strategy
استراتژی نظامی
army attache
وابسته نظامی
military specifications
کدتخصصی نظامی
military specifications
خصوصیات نظامی
strategic map
نقشه نظامی
military testament
وصیتنامه نظامی
the military profession
کار نظامی
the sabre
نیروی نظامی
the sabre
حکومت نظامی
intelligence
اطلاعات نظامی
military training
اموزش نظامی
military training
تعلیم نظامی
articles of war
قانون نظامی
civil
غیر نظامی
field colours
پرچم نظامی
field colors
پرچم نظامی
citadel
قلعه نظامی
citadels
قلعه نظامی
ceremonies
مراسم نظامی
ceremony
مراسم نظامی
force
نیروی نظامی
court martiall
دادگاه نظامی
court martiall
شورای نظامی
attache
وابسته نظامی
forces
نیروی نظامی
court material
دادگاه نظامی
counter military
ضد عملیات نظامی
martial law
حکومت نظامی
soldier
نظامی شدن
soldier
فرد نظامی
soldiers
نظامی شدن
soldiers
فرد نظامی
militia
نیروی نظامی
court martial
دادگاه نظامی
military platform
سکوی نظامی
council ofwar
شورای نظامی
drilling
تمرین نظامی
maneuver
تمرین نظامی
civilian
غیر نظامی
civilians
غیر نظامی
militarists
نظامی گرا
active
نظامی کادر
military psychology
روانشناسی نظامی
military posture
وضعیت نظامی
marching
گام نظامی
marches
گام نظامی
marched
گام نظامی
march
گام نظامی
military posture
ارایش نظامی
militarist
نظامی گرا
martial court
دادگاه نظامی
militias
نیروی نظامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com