English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
third محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
thirds محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
Other Matches
integrate circuit transistor ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
platform نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platforms نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
generations کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
generation کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
Everyone retired early that night. در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
they went to r. themselves رفتند که نامه نویسی کنند
family of computers خانواده کامپیوترها
manager ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
managers ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
aix ریز کامپیوترها و mainframeها است
wcce کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
transistors ترانزیستور
tranisitor ترانزیستور
transfer resistor ترانزیستور
transistor ترانزیستور
field effect transistor ترانزیستور اف ای تی
pnp transistor ترانزیستور پی ان پی
npn transistor ترانزیستور ان پی ان
networks اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
mainframe computer استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
networking اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
high power transistor ترانزیستور قدرت
most transistor ترانزیستور ماس
low power transistor ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
cut off transistor ترانزیستور قطع
planar transistor ترانزیستور مستوی
languages سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
saturated transistor ترانزیستور اشباع شده
field effect transistor اف ای تی ترانزیستور با اثر میدان
intermediate power transistor ترانزیستور با قدرت متوسط
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
field effect transistor ترانزیستور اثر میدان
high frequency transistor ترانزیستور فرکانس بالا
Hewlett Packard روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
names کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
name کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
pnp transistor طرح ترانزیستور دوقط بی که collector
high frequency alloy juction transistor ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
GOSIP استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
synchronous سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
draining یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drains یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
double base diode دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
transistors ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
drained یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drain یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
generation کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generations کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
mosfet ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
unix سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
dtl Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
ttl خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
ranges محدوده
span محدوده
confine محدوده
ranged محدوده
confining محدوده
spanned محدوده
scope محدوده
spans محدوده
range محدوده
spanning محدوده
FTP استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
colony مجتمع
colonies مجتمع
complexes مجتمع
complex مجتمع
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
ranges حدود محدوده
time limits محدوده زمانی
floors محدوده زمین
floored محدوده زمین
floor محدوده زمین
sin bin محدوده پنالتی
range حدود محدوده
fair territory محدوده خطا
grades سطح یا محدوده
grade سطح یا محدوده
soft cell boundaries محدوده ازاد سل
ranged حدود محدوده
zone حیطه محدوده
time limit محدوده زمانی
playing area محدوده زمین
transmission limit محدوده فرافرستی
zones حیطه محدوده
number range محدوده اعداد
range check بررسی محدوده
error range محدوده خطا
normal range محدوده عادی
integrating مجتمع کردن
cell assembly مجتمع یاختهای
biocinosis مجتمع زیستی
i.c. مدار مجتمع
tail clusters ابگیرهای مجتمع
hardware مدارهای مجتمع
assemble مجتمع کردن
assembled مجتمع کردن
port complex مجتمع بندری
integration مجتمع سازی
integrates مجتمع کردن
integrate مجتمع کردن
assembles مجتمع کردن
integrate electronics الکترونیک مجتمع
integrate circuit مدار مجتمع
integrate resistor مقاومت مجتمع
integrate system سیستم مجتمع
integrate transmission line خط انتقال مجتمع
integrated circuit مدار مجتمع
integrated circuit مدار مجتمع IC
regrouped مجتمع شدن
regroup مجتمع شدن
regrouping مجتمع شدن
integrated program برنامه مجتمع
regroups مجتمع شدن
in توپ در محدوده زمین
frequency range محدوده فرکانس نامی
band محدوده فرکانس ها بین دو حد
bands محدوده فرکانس ها بین دو حد
in- توپ در محدوده زمین
bank switching راه گزینی محدوده
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
telephony مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
integrate electronic component قطعه الکترونیکی مجتمع
integrated data processing پردازش داده مجتمع
integrate logic circuit مدار منطقی مجتمع
integrated software نرم افزار مجتمع
integrate magnetic circuit مدار مغناطیسی مجتمع
monolithic integrated circuit مدار مجتمع یکپارچه
idp پردازش داده مجتمع
integrate transmission system سیستم انتقال مجتمع
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
join up مجتمع کردن هواپیماها
medium scale integration مدار مجتمع با دو قطعه
microcircuit مدار مجتمع پیچیده
trap shot ضربه به گوی از محدوده ماسهای
palette محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
leg hit ضربه بسمت محدوده توپزن
palettes محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
large scale integration مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
small scale integration مجتمع سازی در مقیاس کوچک
integrate semiconductor circuit مدار نیمه هادی مجتمع
microcontroller مدار مجتمع که حاوی CPU
medium scale intergration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
integrate circuit technology مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
repertoire محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
confidence level احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
outside منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
out of bounds خارج شدن توپ از محدوده زمین
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
outsides منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
short line محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
infield محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
patches محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patch محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
normal هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
paralleling مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
very large scale integration مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
usli مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
speeches مدار مجتمع با صوت تولید شده .
speech مدار مجتمع با صوت تولید شده .
ultra large scale integration مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
parallels مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelling مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelled مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
integrated accounting package بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
skid pad محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com