Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
BBC	مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
Other Matches
UK	مخفف بریتانیا
CBE	ترفیعدرجهدر بریتانیا مخفف Empire British the of Order the of Commander
mike	مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mikes	مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
propagation	پراکنی
broadcast	داده پراکنی
broadcasts	سخن پراکنی
transmittable	قابل پراکنی
transmission	سخن پراکنی
broadcasts	داده پراکنی
broadcast	سخن پراکنی
To indulge in tendentious correwpondence.	کاغذ پراکنی
disinformation	دروغ پراکنی
transmissions	سخن پراکنی
broadcast	سخن پراکنی پراکندن
broadcasts	سخن پراکنی پراکندن
radiobroadcast	پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
Britain	بریتانیا
Britishers	اهل بریتانیا
convenor	گروهیتجاریدر بریتانیا
Britisher	اهل بریتانیا
Britons	اهل بریتانیا
britannic	مربوط به بریتانیا
Briton	اهل بریتانیا
the four seas	دریاهای پیرامون بریتانیا
british thermal unit	واحد گرمایی بریتانیا
colour supplement	مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
bargaining table	جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
barber's pole	پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
close season	فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
bank annuities	سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
CSE	آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
Celtic Revival	[احیای هنر سلتی در بریتانیا و ایرلند]
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France.	بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
Queen's English [King's English] <idiom>	[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.	در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
galactic noise	تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
establishment	بنگاه
firmer	بنگاه
firms	بنگاه
concern	بنگاه
institution	بنگاه
firm	بنگاه
instituting	بنگاه
institutes	بنگاه
instituted	بنگاه
institute	بنگاه
establishments	بنگاه
concerns	بنگاه
business	بنگاه
businesses	بنگاه
corporations	بنگاه
corporation	بنگاه
firmest	بنگاه
pawnbroker	بنگاه رهنی
business enterprise	بنگاه تجاری
business enterprise	بنگاه بازرگانی
service	بنگاه سرویس
institute	بنداد بنگاه
head-hunter	بنگاه کاریاب
pawnbrokers	بنگاه رهنی
institutes	بنداد بنگاه
serviced	بنگاه سرویس
instituting	بنداد بنگاه
news agencies	بنگاه خبرگزاری
hydrotherapeutic	بنگاه اب درمانی
hydropath establishment	بنگاه اب درمانی
competitive firm	بنگاه رقابتی
head-hunters	بنگاه کاریاب
exchange service	بنگاه معاوضه
news agency	بنگاه خبرگزاری
carpooling center [American E]	بنگاه همسفری
instituted	بنداد بنگاه
pawnshop	بنگاه رهنی
state enterprise	بنگاه دولتی
foundation	بنیان بنگاه
mont de piete	بنگاه رهنی
industrial concern	بنگاه صنعتی
enterprise	بنگاه اقتصادی
enterprises	بنگاه اقتصادی
pawnbrokers	دلال در بنگاه رهنی
rectorate	ریاست بنگاه مذهبی
pawnbroker	دلال در بنگاه رهنی
settlement	حل و فصل توافق بنگاه
representative firm	بنگاه تولیدی نمونه
settlements	حل و فصل توافق بنگاه
real estate agency	بنگاه معاملات املاک
institution	اصل حقوقی بنگاه
nonprofit firm	بنگاه غیر انتفاعی
enterprise	موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprises	موسسه یا بنگاه اقتصادی
dominion	ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
hacienda	بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
outclearing	فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
user cost of capital	هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
two input firm	بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
open shop	بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
brucsels treaty organization	سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
subvention	اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief	دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
imperial institute	بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
turnover	تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
expansion path	مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
colombo plan	طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
break even point	نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
corporations	شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation	شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
aren't	مخفف not are
what's	مخفف is what
e'er	مخفف ever
acronym	مخفف
acronyms	مخفف
D.I.Y	مخفف!yourself it Do
logogram	مخفف
shorthand symbol	مخفف
abbreviations	مخفف ها
ft	مخفف پا
didn't	مخفف not did
abbreviation	مخفف
o'	مخفف of
obj	مخفف شی
pl	مخفف جا
token [symbol, abbreviation]	مخفف
wouldn't	مخفف not would
who's	مخفف is who
grammalogue	مخفف
mitigative	مخفف
who'll	مخفف shall who
who're	مخفف are who
wasn't	مخفف not was
abbreviated	مخفف
LV	مخفف لاویان
LVs	مخفف لاویان
Maj	مخفف Major
Univ	مخفف جهانی
tsps	مخفف teaspoon
masc	مخفف مذکر
max	مخفف maximum
mg	مخفف میلیگرم
p.a	مخفف سالیانه
saxes	مخفف saxophone
oz	مخفف اونس
nightie	مخفف nightgown
nighties	مخفف nightgown
No.	مخفف شماره
Nos	مخفف شماره
usu	مخفف معمول
Lieut	مخفف Lieutenant
HP	مخفف پرنیرو
pt	مخفف بخش
TV	مخفف تلویزیون
hr	مخفف ساعت
hrs	مخفف ساعت
HRH	مخفف والاحضرت
in.	مخفف اینچ
Inc	مخفف محوطه
TVs	مخفف تلویزیون
info	مخفف اطلاعات
inst	مخفف فوری
Jan	مخفف ژانویه
Jun	مخفف ژوئن
kg	مخفف بشکه
km	مخفف کیلومتر
lib	مخفف liberation
hols	مخفف تعطیلات
panto	مخفف pantomime
sq	مخفف توالی
Sr	مخفف ارشد
SS	مخفف مقدس
St	مخفف مقدس
temps	مخفف temporary
temp	مخفف temporary
techs	مخفف فنی
tech	مخفف فنی
STD	مخفف معیار
SW	مخفف southwest
STDs	مخفف معیار
abbreviation	مخفف تلخیص
Supt	مخفف Superintendent
yrs	مخفف سالها
yr	مخفف سال
yds	مخفف یارد
Sgt	مخفف گروهبان
sax	مخفف saxophone
pantos	مخفف pantomime
perm	مخفف permanent
permed	مخفف permanent
perming	مخفف permanent
perms	مخفف permanent
vac	مخفف vacation
poss	مخفف تملک
pp	مخفف صفحات
PR	مخفف جفت
psycho	مخفف psychotic
psychos	مخفف psychotic
tsp	مخفف teaspoon
vacs	مخفف vacation
quin	مخفف quintuplet
quins	مخفف quintuplet
retd	مخفف در استخدام

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com