Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
NAND function
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
Other Matches
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
NOR function =
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOT function
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
enable
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabling
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
NOT function
معادل تابع NAND
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
strobe
ا ز یک مدار الکترونیکی
EXOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
OR function
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
non equivalence function
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
NEQ
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
exclusive
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
EXNOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gates
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
peripheral
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
duplex
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
duplexes
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
and
دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
transistors
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
combinational
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
transistor
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
populated board
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
logic
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
plugs
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plug
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
circuit
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
plugging
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
circuits
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
filters
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filter
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
compound
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounds
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
racked
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracks
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracked
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racks
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
coincidence element
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
zonate
دارای مدار
attachment
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
modulator
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
dedicated
تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
silicon
قطعه کوچک سیلکون در داخل و روی سطح ای که مدار کامل یا تابع منط قی ایجاد شده است .
not and
NAND
SMT
روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
ULA
قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
de bounce
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
powder train
مدار خرج مدار باروت
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
electronic
الکترونیکی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
computer
ماشین الکترونیکی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
computers
ماشین الکترونیکی
pos
قط ه فروش الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
graphics
وسیله الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
elctron tube
لامپ الکترونیکی
electrical communications
ارتباطات الکترونیکی
electrical interception
رهگیری الکترونیکی
adapter
وسیله الکترونیکی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
snail mail
و نه پست الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
bins
بلوک سه بعدی الکترونیکی
bin
بلوک سه بعدی الکترونیکی
amusement arcade
سالن بازیهای الکترونیکی
electrosensitive paper
کاغذ حساس الکترونیکی
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
edp manager
مدیرداده پردازی الکترونیکی
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
eft
انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
microsoft
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronically programmable
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
trunk exchange
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
videos
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
videoing
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
replied
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
senses
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
electronically
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com