English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
military مربوط به نظام
Other Matches
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
chuck سه نظام
trends نظام
system نظام
systems نظام
left d. نظام به چپ
trend نظام
chucks سه نظام
chucked سه نظام
military نظام
chucked دستگاه نظام
conversational system نظام محاورهای
colonial system نظام استعماری
exemption معافی نظام
price system نظام قیمت
serfdom system نظام رعیتی
regulations نظام نامه
horseman سواره نظام
communication system نظام ارتباطی
communist system نظام کمونیستی
agrarian system نظام ارضی
value system نظام ارزشها
chuck دستگاه نظام
underdetermined system نظام نامعین
chucks صفحه نظام
chucks دستگاه نظام
chucked صفحه نظام
chuck صفحه نظام
price system نظام قیمتی
systematization نظام دهی
system dynamics پویائی نظام
infantry پیاده نظام
dynamic system نظام پویا
dual price system نظام دو قیمتی
sensorium نظام حسی
serfdom نظام دهقانی
social system نظام اجتماعی
horse سواره نظام
serfdom نظام رعیتی
skirmisher پیاده نظام
drill chuck سه نظام مته
economic system نظام اقتصادی
systems analysis نظام شناسی
code نظام نامه
systems نظام سیستم
credit system نظام اعتباری
action system نظام عمل
cutter chuck سه نظام فرز
the military profession کار نظام
system نظام سیستم
accounting system نظام حسابداری
delusional system نظام هذیانی
taylorism نظام تیلور
socialism نظام اشتراکی
tax system نظام مالیاتی
educational system نظام اموزشی
order نظام معماری
serfdom system نظام سرفی
collectivism نظام اشتراکی
service نظام وفیفه
barter system نظام تهاتری
household system نظام خانوادگی
caste system نظام کاستی
mechanism of the organ نظام تشکیلات
man power مشمولین نظام
market system نظام بازار
binary system نظام دو نمادی
foot infantry پیاده نظام
miniature system خرده نظام
mixed system نظام مختلط
barter system نظام پایاپای
landlordism نظام اربابی
serviced نظام وفیفه
banking system نظام بانکداری
conscription نظام وفیفه
biological system نظام زیستی
biosystem نظام زیستی
boring chuck سه نظام مته
military service نظام وفیفه
household system نظام تولیدخانوادگی
incentive system نظام تشویقی
cavalry سواره نظام
capitalist system نظام کاپیتالیسم
centralized system نظام متمرکز
mnemonic system نظام یادیار
jaw chuck سه نظام فک دار
feudalism نظام زمینداری
filing system نظام بایگانی
double standard نظام دو معیاری
class system نظام طبقاتی
factory system نظام کارخانهای
communism نظام اشتراکی
closed system نظام بسته
cognitive system نظام شناختی
yeomanry سواره نظام
dragoon سواره نظام
modern system نظام جدید
hand operated chuck سه نظام دستی
welfare system نظام رفاهی
phonology نظام صوتی
dragoons سواره نظام
chuck wrench اچار سه نظام
modern system نظام نوین
musculature نظام عضلانی
open system نظام باز
rationing system نظام سهمیه بندی
rationing system نظام جیره بندی
gold backing system نظام پشتوانه طلا
quota system نظام سهمیه بندی
societies نظام اجتماعی گروه
society نظام اجتماعی گروه
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
gold standard نظام پایه طلا
gold backing system نظام پایه طلا
planning system نظام برنامه ریزی
grabby نفر پیاده نظام
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
gold currency system نظام پولی طلا
right shoulder arms فرمان ازراست نظام
selective service خدمت داوطلبانه نظام
regressive tax system نظام مالیاتی کاهنده
conscript مشمول نظام کردن
conscripted مشمول نظام کردن
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
merit system نظام شایستگی نگر
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
slacker فراری ازخدمت نظام
phylarch فرمانده سواره نظام
normal interval فرمان از جلو نظام
gold standard نظام پولی طلا
infantryman سرباز پیاده نظام
infantrymen سرباز پیاده نظام
infantrymen جمعی پیاده نظام
federal reserve system نظام فدرال رزرو
exchange rate system نظام نرخ ارز
cosmos نظام عالم وجود
free economic system نظام اقتصاد ازاد
light infantry پیاده نظام سبک
free enterprise system نظام تجارت ازاد
capitalist system نظام سرمایه داری
proportional tax system نظام مالیات تناسبی
effective tax system نظام موثر مالیاتی
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
conscripting مشمول نظام کردن
conscripts مشمول نظام کردن
ironside نام سواره نظام
janizary سرباز پیاده نظام
infantryman جمعی پیاده نظام
constitution نظام نامه مزاج
constitutions نظام نامه مزاج
free market system نظام بازار ازاد
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
extended family system نظام فامیلی گسترده
military service خدمت نظام وفیفه
cosmology نظام عالم وجود
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
bimetallism نظام پولی دو فلزی
conscription law قانون نظام وفیفه
to enter the military داخل نظام شدن
to bear arms خدمت نظام کردن
desert from military service فراری از خدمت نظام
slackers فراری ازخدمت نظام
cosmologies نظام عالم وجود
closed system نظام اقتصادی بسته
army regulation نظام نامه ارتشی
monarchical هواداری نظام شاهی
cavalry unit یکان سوار نظام
caste system نظام طبقهای منفصل
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
wage system نظام پرداخت دستمزد
voting system نظام رای گیری
national service خدمت نظام وظیفه
voluntaryist مخالف نظام وفیفه
clamping chuck سه نظام بست دار
systems approach رویکرد نظام نگر
social security system نظام تامین اجتماعی
dragonnades بوسیله سواره نظام
infantry رسته پیاده نظام
dogface سرباز پیاده نظام
doughboy سرباز پیاده نظام
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com