Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
coiffure
مردی که سلمانی زنانه باشد
coiffures
مردی که سلمانی زنانه باشد
Other Matches
barbers
سلمانی شدن سلمانی
barber
سلمانی شدن سلمانی
wirility
مردی رجولیت قوه مردی
peignoir
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
feminality
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize
زنانه کردن زنانه شدن
friseur
سلمانی
haircuts
سلمانی
haircut
سلمانی
barbershop
دکان سلمانی
tonsorial
وابسته به سلمانی
barber
سلمانی کردن
barbers
سلمانی کردن
shavers
صورت تراش سلمانی
shaver
صورت تراش سلمانی
hairdressers
سلمانی برای مردو زن
hairdresser
سلمانی برای مردو زن
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
masculinity
مردی
manhood
مردی
mans
مردی
virility
مردی
man
مردی
An old man.
پیر مردی.
unmans
از مردی انداختن
unmanning
از مردی انداختن
unman
از مردی انداختن
membrum
الت مردی
masculinity
حالت مردی
desexualize
از مردی افتادن
desex
از مردی افتادن
emasculate
از مردی انداختن
pintle
الت مردی
emasculates
از مردی انداختن
penis
الت مردی
virile strength
قوت مردی
emasculating
از مردی انداختن
penes
الت مردی
penises
الت مردی
emasculated
از مردی انداختن
pudendal virile
اکت مردی
phallism
پرستش الت مردی
emasculatory
برنده نیروی مردی
virility
قوه مردی نیرومندی
the man to whom you spoke
مردی که باوسخن گفتید
emasculative
برنده نیروی مردی
enslaver
زنی که مردی را اسیرزیبایی خودمیسازد
raftsman
مردی که الوار را بهم می چسباند
I dare you tell her yourself .
اگر مردی خودت به او بگو؟
man millner
مردی که بکارهای خرد وبیهوده می پردازند
he is a man of queer habits
مردی است دارای عادتهای غریب
wittol
مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
grass widower
مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
ladies' man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
lady's man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
She married a man old eonugh to be her father.
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
ladies' men
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
jilt
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilting
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilts
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilted
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
co respondent
مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
I dare you to say it to his face.
خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
womanly
زنانه
feminine
زنانه
womanish
زنانه
wifely
زنانه
unmanly
زنانه
femininely
زنانه
gynecic
زنانه
gynaecic
زنانه
dress making
زنانه دوزی
mantles
شنل زنانه
cymar
زیرپیراهنی زنانه
pelisse
خرقه زنانه
hairdos
ارایشگر زنانه
headdresses
روسری زنانه
womanlike
مثل زن زنانه
head-dresses
روسری زنانه
scanties
تنکه زنانه
womanliness
صفات زنانه
women's apartments
قسمت زنانه
distaff side
طرف زنانه
dress goods
قماشهای زنانه
hen parties
مهمانی زنانه
headdress
روسری زنانه
hairdo
ارایشگر زنانه
pillion
زین زنانه
cestus
کمربند زنانه
tunc
بلوز زنانه
cosmetology
ارایش زنانه
couturiere
زنانه دوز
camisole
زیرپوش زنانه
side saddle
زین زنانه
side-saddle
زین زنانه
smocks
روپوش زنانه
mantle
شنل زنانه
hen party
مهمانی زنانه
scanties
شورت زنانه
feminineness
حالت زنانه
petticoats
زیرپوش زنانه
sidesaddle
بازین زنانه
sidesaddle
زین زنانه
bandeau
نوارکلاه زنانه
couturier
خیاطخانه زنانه
feminity
حالت زنانه
shirtwaist
بلوز زنانه
feminization
زنانه شدن
couturiers
خیاطخانه زنانه
mantua maker
خیاط زنانه
seamstresses
خیاط زنانه
couture
خیاط زنانه
dressmaker
خیاط زنانه
mantua maker
زنانه دوز
dressmakers
خیاط زنانه
unisex
زنانه - مردانه
seamstress
خیاط زنانه
handbag
کیف زنانه
handbags
کیف زنانه
ladies' room
مستراح زنانه
petticoat
زیرپوش زنانه
smock
روپوش زنانه
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
mantilla
یک جور روسری زنانه
corsets
شکم بند زنانه
kirtle
جامه بلند زنانه
manteau
لباس روپوش زنانه
mother hubbard
لباس گشاد زنانه
muliebrity
وفایف زنانه زنانگی
postilion
نوعی کلاه زنانه
corset
شکم بند زنانه
postillion
نوعی کلاه زنانه
juliet
کفش راحتی زنانه
surcoat
ژاکت زنانه قرن 61
smocks
روپوش زنانه دوختن
sunbonnet
کلاه افتابی زنانه
smock
روپوش زنانه دوختن
old womanish or manly
پیر زنانه ترسو
robes
جامه بلند زنانه
robe
جامه بلند زنانه
female
زنانه جانور ماده
pedal pushers
شلوار کوتاه زنانه
paletot
بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
simar
ردا یاشنل زنانه
to make a curtsy
سلام زنانه کردن
hen parties
مجلس رقص زنانه
corsages
نیم تنه زنانه
corsage
نیم تنه زنانه
gynaecology
علم امراض زنانه
jumpers
استین کوتاه زنانه
footstall
رکاب زین زنانه
jumper
استین کوتاه زنانه
bustier
پیراهن کوتاه زنانه
hen party
مجلس رقص زنانه
riding habit
جامه سواری زنانه
gynaecological
وابسته بناخوشیهای زنانه
habits
لباس سواری زنانه
gynarcologist
ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
habit
لباس سواری زنانه
wifely
دارای نگاه زنانه
riding habits
جامه سواری زنانه
gynecology
دانش امراض زنانه
gynaecologist
متخصص امراض زنانه
lingerie
زیر پوش زنانه
chatelain
کمربند زنجیری زنانه
poplin
پارچه زنانه پوپلین
gown
جامه بلند زنانه
gowns
جامه بلند زنانه
capeline
نوعی کلاه زنانه
basque
دامن کوتاه زنانه
barrette
نوعی سنجاق سر زنانه
petticoat
زیر پیراهنی زنانه
powder rooms
مستراح یا توالت زنانه
powder room
مستراح یا توالت زنانه
petticoats
زیر پیراهنی زنانه
victorine
خز گردن بلند زنانه
eton crop
موی کوتاه زنانه
He has grown into a man .
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
gynecologist
متخصص علم ناخوشیهای زنانه
capuchin
جامه باشلق دار زنانه
feminize
دارای خصوصیات زنانه شدن
to put up
زنانه درست کردن جادادن
milliner
زنی که کلاه زنانه میدوزد
voile
پارچه نازک لباسی زنانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com