English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
Other Matches
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
judaize اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
tribe قبایل
tribes قبایل
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
maori قبایل مائوری زلاند جدید
lashkar گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
apache یکی از قبایل سرخ پوست امریکا
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem poles تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
etiquette رسوم
manner رسوم
mores رسوم
conventionalism پیروی از رسوم
folklore رسوم اجدادی
their customs رسوم ایشان
the old ways رسوم قدیم
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
souithernism رسوم واداب جنوب
conventionalization توافق با ایین و رسوم
conformity پیروی از رسوم یاعقاید
unconverti nal ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
unconventional ازاد از قیود و رسوم
provinciality لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
anglicising باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicize باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicised باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicized باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizes باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizing باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicises باداب و رسوم انگلیسی درامدن
Pashtan قبایل پشتو [که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
rules of decorum اداب
good manners اداب
ceremonial اداب
habitude اداب
propriety of behaviour اداب
ceremonials اداب
etiquette اداب
elegant maners اداب
manners اداب
devoir اداب
mores اداب
practices اداب
rite اداب
liturgy اداب نماز
tactful مبادی اداب
tactfully مبادی اداب
protocol اداب ورسوم
decorum اداب دانی
protocols اداب ورسوم
liturgies اداب نماز
preciosity اداب دانی
punctual اداب دان
polite مبادی اداب
politer مبادی اداب
politest مبادی اداب
religious rites اداب دینی
he has no manners اداب ندارد
unmannered بدون اداب
unmennerly بدون اداب
When in Rome, do as the Romans do! <idiom> خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
to leave everything as it is [not to change anything] رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
kith علم اداب معاشرت
customs of war اداب عرفی جنگ
breach of propriety عدم رعایت اداب
formalism رعایت ائین و اداب
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
turkism اداب وسنن ترکی
punctiliously بسیار مبادی اداب
ritually از روی اداب ومراسم
tactless بدون مبادی اداب
tactlessly بدون مبادی اداب
etiquette علم اداب معاشرت
formality رعایت اداب ورسوم
military courtesy اداب معاشرت نظامی
military courtesy رفتارو اداب نظامی
punctilious بسیار مبادی اداب
Scotticism اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticisms اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
to observe the proprieties اداب معاشرت را نگاه داشتن
frenchify اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
toilet training اموزش اداب توالت رفتن
formal مقید به اداب ورسوم اداری
anglomania شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
smoothies ادم مبادی اداب چرب زبان
clownish دارای رفتار زمخت وبدون اداب
smoothy ادم مبادی اداب چرب زبان
sinify مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinicize مطابق اداب ورسوم چینی کردن
cad پست و بدون مبادی اداب بودن
cads پست و بدون مبادی اداب بودن
keep up with the times موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
smoothie ادم مبادی اداب چرب زبان
propriety قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
adaptation تطبیق
comparisons تطبیق
comparison تطبیق
collations تطبیق
collation تطبیق
matching تطبیق
harmonies تطبیق
checked تطبیق
adaptations تطبیق
match تطبیق
conformation تطبیق
checks تطبیق
matches تطبیق
adjustment تطبیق
accommodating تطبیق
check تطبیق
adjustments تطبیق
harmony تطبیق
confirmation تطبیق
gibes تطبیق کردن
jibe تطبیق کردن
jibed تطبیق کردن
jibes تطبیق کردن
fire support coordination تطبیق اتش
jibing تطبیق کردن
adaptation تطبیق اقتباس
fire coordination تطبیق اتش
reconcilement التیام تطبیق
stock adjustment تطبیق موجودی
adjusability قابلیت تطبیق
adaption تطبیق اقتباس
adapter تطبیق دهنده
adapter تطبیق کننده
accomodate تطبیق کردن
versatility تطبیق پذیری
adapted تطبیق شده
certificate of compliance گواهی تطبیق
compare with تطبیق کردن
completeness check تطبیق کامل
adjustable قابل تطبیق
accommodations تطبیق موافقت
accommodation تطبیق موافقت
coordinator تطبیق کننده
template matching تطبیق الگوها
dark adaptation تطبیق با تاریکی
adaptations تطبیق اقتباس
coincidence تطبیق برخورد
match تطبیق تطابق
adjustments تنظیم تطبیق
inapplicable تطبیق نکردنی
matches تطبیق تطابق
accommodate تطبیق نمودن
accommodate تطبیق دادن
accommodated تطبیق نمودن
collations تطبیق دستخط ها
verification وارسی تطبیق
adjusts تطبیق دادن
check تطبیق کردن
checked تطبیق کردن
conforms تطبیق کردن
conforming تطبیق کردن
conformed تطبیق کردن
adjusting تطبیق دادن
matched تطبیق یافته
conform تطبیق کردن
identification تطبیق تمیز
adjust تطبیق دادن
checks تطبیق کردن
accommodated تطبیق دادن
comparisons تطبیق سنجش
maladjustments عدم تطبیق
maladjustment عدم تطبیق
comparison تطبیق سنجش
accommodates تطبیق نمودن
reconcile تطبیق کردن
reconciles تطبیق کردن
accommodates تطبیق دادن
reconciling تطبیق کردن
coincidences تطبیق برخورد
alignment تطبیق دادن
concordance تطبیق نامه
alignments تطبیق دادن
concordances تطبیق نامه
collation تطبیق دستخط ها
High Church فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
impedance comparator تطبیق دهنده امپدانس
idealization تطبیق یا تطابق با تصور
application of low to instances تطبیق قانون با موارد
fire support coordinator تطبیق دهنده اتشها
adaptive قابل تطبیق توافقی
adapter arbor میله تطبیق دهنده
acoustic coupler تطبیق دهنده صوتی
adapter boards برد تطبیق دهنده
adapter booster غلاف تطبیق دهنده
adapter flange فلانژ تطبیق دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com