Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
English
Persian
examination
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
Other Matches
pretreat
قبلا معالجه کردن
examined
بازجویی کردن
examining
بازجویی کردن
investigates
بازجویی کردن
cross examine
بازجویی کردن
investigating
بازجویی کردن
inquired
بازجویی کردن از
to make enquiries into
بازجویی کردن در
examines
بازجویی کردن
investigate
بازجویی کردن
inquire
بازجویی کردن از
inquisite
بازجویی کردن
enquired
بازجویی کردن از
inquires
بازجویی کردن از
to go into
بازجویی کردن
examine
بازجویی کردن
enquires
بازجویی کردن از
investigated
بازجویی کردن
to crib
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to plagiarize
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
investigated
وارسی کردن بازجویی کردن
investigate
وارسی کردن بازجویی کردن
investigates
وارسی کردن بازجویی کردن
investigating
وارسی کردن بازجویی کردن
assays
چشیدن بازجویی کردن
assay
چشیدن بازجویی کردن
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
faradize
بوسیله القای برق معالجه کردن
to e. into a matter
مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
electrotherapy
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
definitive hospitalization
سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
enquires
تحقیق کردن امتحان کردن
inquire
تحقیق کردن امتحان کردن
inquired
تحقیق کردن امتحان کردن
inquires
تحقیق کردن امتحان کردن
enquired
تحقیق کردن امتحان کردن
tested
امتحان کردن
tests
امتحان کردن
to give an examination
امتحان کردن
examine
امتحان کردن
tries
امتحان کردن
try
امتحان کردن
test
امتحان کردن
examined
امتحان کردن
put to test
امتحان کردن
examines
امتحان کردن
examining
امتحان کردن
to bring to the proof
امتحان کردن
trial
امتحان کردن
to make a trial of
امتحان کردن
trials
امتحان کردن
invigilates
در امتحان نظارت کردن
test
ازمایش کردن امتحان
tests
ازمایش کردن امتحان
check
امتحان کردن بازرسی
checks
امتحان کردن بازرسی
reexamine
دوباره امتحان کردن
invigilate
در امتحان نظارت کردن
checked
امتحان کردن بازرسی
try (something) out
<idiom>
امتحان کردن(چیزی)
try on
<idiom>
امتحان کردن لباس
tested
ازمایش کردن امتحان
invigilated
در امتحان نظارت کردن
invigilating
در امتحان نظارت کردن
palpate
لمس کردن امتحان نمودن
to put to proof
امتحان کردن محک زدن
to check out something
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
cram
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
خودرا برای امتحان اماده کردن
to try something completely new
<idiom>
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
scored
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scores
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
crammer
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
cross examination
بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
x ray
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
medical
معالجه
treatments
معالجه
healing
معالجه
therapy
معالجه
treatment
معالجه
medical treatment
معالجه
he received a fire treatment
معالجه شد
climatotherapy
معالجه با اب وهوا
treament
سلوک معالجه
trichopathy
معالجه ناخوشیهای مو
edermical meducation
معالجه جلدی
heliotherapy
معالجه با افتاب
radium therapy
معالجه بارادیوم
psychopathy
معالجه روانی
iatraliptics
معالجه بامالش
malpractices
معالجه غلط
malpractice
معالجه غلط
emergency treatment
معالجه اضطراری
pretreatment
معالجه قبلی
emergency treatment
معالجه اورژانس
rest cure
معالجه با استراحت
electropathy
معالجه برقی
balneotherapy
معالجه باشستشو
medicable
قابل معالجه
mechanotherapy
معالجه مکانیکی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
cross question
بازجویی
investigation
بازجویی
interrogation
بازجویی
inquiries
بازجویی
investigations
بازجویی
inquiry
بازجویی
interrogations
بازجویی
inquirendo
بازجویی
interrogating
بازجویی
interrogates
بازجویی
interrogated
بازجویی
interrogate
بازجویی
self treatment
معالجه پیش خود
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
psychiatry
معالجه ناخوشیهای دماغی
faradization
معالجه باجریان برق
faradism
معالجه باجریان برق
orthopathy
معالجه بدون دارو
chiropody
فن معالجه ودرمان امراض پا
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
inquiries
پرسش بازجویی
quests
طلب بازجویی
interrogator
بازجویی کننده
committee of inquiry
کمیسیون بازجویی
investigating committee
کمیسیون بازجویی
inquiry
پرسش بازجویی
local enquiry
بازجویی محلی
interrogators
بازجویی کننده
cross examiner
بازجویی کننده
inquiringly
ازراه بازجویی
cross examination
بازجویی همگانی
interrogation
بازپرسی بازجویی
inquests
بازجویی رسیدگی
interrogations
بازپرسی بازجویی
quest
طلب بازجویی
inquest
بازجویی رسیدگی
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
chronic dose
دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
pedicure
معالجه امراض دست وپا
self treatment
معالجه بدون کمک نسخه
physicotherapy
معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
pedicures
معالجه امراض دست وپا
psychotherapy ortherapeutics
معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
coroner's inquest
بازجویی در رگهای ناگهانی
inquiry
پرسش بازجویی رسیدگی
crowner's quest
بازجویی درمرگهای ناگهانی
inquiries
پرسش بازجویی رسیدگی
correctional treatment
روش معالجه از راه اصلاح رفتار
aromatherapy
معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
hypnotherapy
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
phototherapy
معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
inquest
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquests
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
oxygen tents
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
helleborism
معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
inquisition
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisitions
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com