English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
English Persian
examination معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
Other Matches
pretreat قبلا معالجه کردن
examined بازجویی کردن
examining بازجویی کردن
investigates بازجویی کردن
cross examine بازجویی کردن
investigating بازجویی کردن
inquired بازجویی کردن از
to make enquiries into بازجویی کردن در
examines بازجویی کردن
investigate بازجویی کردن
inquire بازجویی کردن از
inquisite بازجویی کردن
enquired بازجویی کردن از
inquires بازجویی کردن از
to go into بازجویی کردن
examine بازجویی کردن
enquires بازجویی کردن از
investigated بازجویی کردن
to crib در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
investigated وارسی کردن بازجویی کردن
investigate وارسی کردن بازجویی کردن
investigates وارسی کردن بازجویی کردن
investigating وارسی کردن بازجویی کردن
assays چشیدن بازجویی کردن
assay چشیدن بازجویی کردن
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
to e. into a matter مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
definitive hospitalization سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
enquires تحقیق کردن امتحان کردن
inquire تحقیق کردن امتحان کردن
inquired تحقیق کردن امتحان کردن
inquires تحقیق کردن امتحان کردن
enquired تحقیق کردن امتحان کردن
tested امتحان کردن
tests امتحان کردن
to give an examination امتحان کردن
examine امتحان کردن
tries امتحان کردن
try امتحان کردن
test امتحان کردن
examined امتحان کردن
put to test امتحان کردن
examines امتحان کردن
examining امتحان کردن
to bring to the proof امتحان کردن
trial امتحان کردن
to make a trial of امتحان کردن
trials امتحان کردن
invigilates در امتحان نظارت کردن
test ازمایش کردن امتحان
tests ازمایش کردن امتحان
check امتحان کردن بازرسی
checks امتحان کردن بازرسی
reexamine دوباره امتحان کردن
invigilate در امتحان نظارت کردن
checked امتحان کردن بازرسی
try (something) out <idiom> امتحان کردن(چیزی)
try on <idiom> امتحان کردن لباس
tested ازمایش کردن امتحان
invigilated در امتحان نظارت کردن
invigilating در امتحان نظارت کردن
palpate لمس کردن امتحان نمودن
to put to proof امتحان کردن محک زدن
to check out something چیزی را بررسی یا امتحان کردن
cram خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming خودرا برای امتحان اماده کردن
crams خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed خودرا برای امتحان اماده کردن
to try something completely new <idiom> چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
scored نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scores نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
cross examination بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
x ray بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
medical معالجه
treatments معالجه
healing معالجه
therapy معالجه
treatment معالجه
medical treatment معالجه
he received a fire treatment معالجه شد
climatotherapy معالجه با اب وهوا
treament سلوک معالجه
trichopathy معالجه ناخوشیهای مو
edermical meducation معالجه جلدی
heliotherapy معالجه با افتاب
radium therapy معالجه بارادیوم
psychopathy معالجه روانی
iatraliptics معالجه بامالش
malpractices معالجه غلط
malpractice معالجه غلط
emergency treatment معالجه اضطراری
pretreatment معالجه قبلی
emergency treatment معالجه اورژانس
rest cure معالجه با استراحت
electropathy معالجه برقی
balneotherapy معالجه باشستشو
medicable قابل معالجه
mechanotherapy معالجه مکانیکی
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
cross question بازجویی
investigation بازجویی
interrogation بازجویی
inquiries بازجویی
investigations بازجویی
inquiry بازجویی
interrogations بازجویی
inquirendo بازجویی
interrogating بازجویی
interrogates بازجویی
interrogated بازجویی
interrogate بازجویی
self treatment معالجه پیش خود
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
diathermy معالجه بوسیله حرارت
psychiatry معالجه ناخوشیهای دماغی
faradization معالجه باجریان برق
faradism معالجه باجریان برق
orthopathy معالجه بدون دارو
chiropody فن معالجه ودرمان امراض پا
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
inquiries پرسش بازجویی
quests طلب بازجویی
interrogator بازجویی کننده
committee of inquiry کمیسیون بازجویی
investigating committee کمیسیون بازجویی
inquiry پرسش بازجویی
local enquiry بازجویی محلی
interrogators بازجویی کننده
cross examiner بازجویی کننده
inquiringly ازراه بازجویی
cross examination بازجویی همگانی
interrogation بازپرسی بازجویی
inquests بازجویی رسیدگی
interrogations بازپرسی بازجویی
quest طلب بازجویی
inquest بازجویی رسیدگی
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
chronic dose دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
pedicure معالجه امراض دست وپا
self treatment معالجه بدون کمک نسخه
physicotherapy معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
pedicures معالجه امراض دست وپا
psychotherapy ortherapeutics معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
coroner's inquest بازجویی در رگهای ناگهانی
inquiry پرسش بازجویی رسیدگی
crowner's quest بازجویی درمرگهای ناگهانی
inquiries پرسش بازجویی رسیدگی
correctional treatment روش معالجه از راه اصلاح رفتار
aromatherapy معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
hypnotherapy معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
inquest بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquests بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
oxygen tents چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
helleborism معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
inquisition نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisitions نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com