English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
radiographic inspection معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
Other Matches
radiography رادیوگرافی
investigations تحقیق بررسی
investigation تحقیق بررسی
surveys تحقیق بررسی
surveyed تحقیق بررسی
survey تحقیق بررسی
researching تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
research تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researches تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
to see into تحقیق کردن معاینه کردن
coroner مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inference بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inferences بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
link برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edited فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
observation معاینه
observations معاینه
inspect معاینه
inspected معاینه
inspecting معاینه
inspects معاینه
inspection معاینه
observantion معاینه
examination معاینه
examinations معاینه
seach معاینه کردن
mental examination معاینه روانی
look over معاینه کردن
examinations رسیدگی معاینه
site inspection معاینه محل
examinations معاینه کردن
postmortem معاینه پس از مرگ
tests معاینه کردن
abdominoscopy معاینه شکم
observing معاینه کردن
gastroscopy معاینه معده
examination بازرسی معاینه
checkup معاینه عمومی
check up معاینه کردن
examination رسیدگی معاینه
examinations بازرسی معاینه
auscultate معاینه کردن
tested معاینه کردن
to see eye to eye معاینه دیدن
psychiatric examination معاینه روانپزشکی
palpation معاینه با دست
radiographic inspection معاینه رونتگن
observe معاینه کردن
examination معاینه کردن
visit مسافرت معاینه
visited مسافرت معاینه
visits مسافرت معاینه
inspection بازدید معاینه
observed معاینه کردن
otoscopy معاینه گوش
observes معاینه کردن
palp معاینه بساوشی
retinoscopy معاینه شبکیه
palpate معاینه بساوشی
test معاینه کردن
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
observations معاینه وبررسی کردن
introspectively بطریق معاینه نفس
observation معاینه وبررسی کردن
ophthalmoscopy معاینه چشم و شبکیه
rhinoscopy معاینه بینی و حنجره
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
super visum corporis گزارش معاینه جسد
monitored 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
stethoscopy معاینه بوسیله گوشی طبی
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
proctoscope الت معاینه روده راست
laryngoscope دستگاه مخصوص معاینه حنجره
roentgenoscope دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
hepatoscopy معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
speculum اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
quests تحقیق
inquiries تحقیق
scholarships تحقیق
scholarship تحقیق
researched تحقیق
quest تحقیق
studying تحقیق
study تحقیق
studies تحقیق
checking تحقیق
inquirendo تحقیق
indagation تحقیق
ascertainment تحقیق
verification تحقیق
investigations تحقیق
scrutiny تحقیق
investigation تحقیق
researching تحقیق
rummaging تحقیق
research تحقیق
researches تحقیق
rummages تحقیق
inquiry تحقیق
rummaged تحقیق
rummage تحقیق
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
to rummage تحقیق کردن
verified تحقیق کردن
check تحقیق کردن
inspecting تحقیق بازرسی
inspecting تحقیق کردن
inspected تحقیق بازرسی
inspected تحقیق کردن
inspect تحقیق بازرسی
inspect تحقیق کردن
inspects تحقیق بازرسی
inquisitors مامور تحقیق
study تحقیق کردن
inspects تحقیق کردن
investigators مامور تحقیق
investigator مامور تحقیق
evaluate تحقیق کردن
bolt [examine] تحقیق کردن
dissect [analyse] تحقیق کردن
verifies تحقیق کردن
researches تجسس تحقیق
verify تحقیق کردن
look into تحقیق کردن
verifying تحقیق کردن
researching تحقیق کردن
courts of inquiry کمیسیون تحقیق
court of inquiry کمیسیون تحقیق
researching تجسس تحقیق
inquires تحقیق کردن
enquired تحقیق کردن
enquires تحقیق کردن
inquired تحقیق کردن
inquire تحقیق کردن
verifiable تحقیق پذیر
quest تحقیق و رسیدگی
investigate تحقیق کردن
determine تحقیق کردن
enquire into تحقیق کردن
researched تحقیق کردن
examine تحقیق کردن
to browse through تحقیق کردن
to search after تحقیق کردن
explore تحقیق کردن
inquisitor مامور تحقیق
inspect تحقیق کردن
interrogators تحقیق کننده
interrogator قاضی تحقیق
interrogator تحقیق کننده
quests تحقیق و رسیدگی
interrogators قاضی تحقیق
analyze [American] تحقیق کردن
surveying officer افسر تحقیق
survey تحقیق کردن
scrutinize تحقیق کردن
investigate تحقیق کردن
inquisite تحقیق کردن
research تجسس تحقیق
inquirable قابل تحقیق
investigated تحقیق کردن
surveys تحقیق کردن
indagate تحقیق کردن
assay تحقیق کردن
investigates تحقیق کردن
verification تحقیق ممیزی
questions تحقیق کردن از
research and analysis تحقیق وبررسی
research and development تحقیق و توسعه
research cost هزینه تحقیق
research method روش تحقیق
operations research تحقیق در عملیات
operational research تحقیق عملیاتی
operation research تحقیق درعملیات
scholarism تحقیق علمی
see into تحقیق کردن
local investigation تحقیق محلی
investigating تحقیق کردن
fishing expedition تحقیق استنطاق
fact finding body هیات تحقیق
commission of enquiry کمیسیون تحقیق
research تحقیق کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com