Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (4 milliseconds)
English
Persian
shop
مغازه
shopped
مغازه
shops
مغازه
Other Matches
Laundry / Dry cleaners
مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
shoplifting
دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
shoppers
مغازه رو
shopper
مغازه رو
to shut up a shop
مغازه ای را بستن
floor walker
راهنمای مغازه
d. store
مغازه بزرگ
salesclerk
فروشنده مغازه
shop lifting
دزدی از مغازه ها
shoplifters
دزد مغازه
shoplifter
دزد مغازه
tuck shop
مغازه قنادی
tuck shop
مغازه حلویات
shopwalker
راهنمای مغازه
shopkeeper
مغازه دار
shopkeepers
مغازه دار
storing
مغازه بزرگ
storing
مغازه دکان
store
مغازه دکان
store
مغازه بزرگ
soda fountain
مغازه لیموناد فروشی
rotisserie
مغازه خوراک پزی
mercery
مغازه پارچه فروشی
show case
قفسه جلو مغازه
stock in trade
موجودی کالای مغازه
shop assistant
دستیار مغازه دار
wineshop
مغازه شراب فروشی
bookshop
مغازه کتاب فروشی
delicatessen
مغازه اغذیه فروشی
delicatessens
مغازه اغذیه فروشی
bookshops
مغازه کتاب فروشی
haberdashery
مغازه ملبوس مردانه
soda fountains
مغازه لیموناد فروشی
clerk
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks
کارمند دفتری فروشنده مغازه
shoplifting
بلند کردن جنس از مغازه
shops
مغازه گردی کردن دکه
shop
مغازه گردی کردن دکه
five and ten
مغازه اجناس ارزان قیمت
cantina
مغازه خواربار یامشروب فروشی
burse
مغازه یابازار خرید وفروش
shopped
مغازه گردی کردن دکه
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
The goods in this shop could not be flogged.
اجناس این مغازه باد کرده
shopworn
کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
point of sale
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays
[American E]
.
مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
window shop
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock.
اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
This shop deals in goods of all sorts .
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
pos
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
demonstration
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demo
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
middleman
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middlemen
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
barker
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
universal
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
EFTPOS
ترمینالی در POS که به یک کامپیوتر مرکزی وصل است که پول را مستقیماگ از حساب مشتری به مغازه منتقل میکند
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com