Dictiornary-Farsi | مقابله جمعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
sum check	مقابله جمعی


Other Matches

emergency drill	تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
checked	مقابله کردن مقابله
checks	مقابله کردن مقابله
check	مقابله کردن مقابله
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
collective bargaining	جمعی
aggregative	جمعی
masses	جمعی
collective	جمعی
massing	جمعی
additive	جمعی
mass	جمعی
additives	جمعی
plural	جمعی
counterview	مقابله
controlment	مقابله
checks	مقابله
transfer check	مقابله
confrontation	مقابله
echo check	مقابله
confrontations	مقابله
collations	مقابله
bucking	مقابله
checked	مقابله
contrasted	مقابله
contrast	مقابله
checking	مقابله
collation	مقابله
contrasting	مقابله
check	مقابله
contrasts	مقابله
opposition	مقابله
collective unconscious	ناهشیار جمعی
collective responsibility	مسئوولیت جمعی
processional	سروددسته جمعی
collective protection	حفافت جمعی
social	دسته جمعی
ensemble	دسته جمعی
ensembles	دسته جمعی
collective self reliance	خوداتکائی جمعی
collective	دسته جمعی
aggregate operator	عملگر جمعی
collectedness	جمعی حواس
collective agreement	توافق جمعی
collective behavior	رفتار جمعی
collective goods	کالاهای جمعی
collective liability	بدهی جمعی
collective mind	ذهن جمعی
aggregate function	عمل جمعی
collective ownership	مالکیت جمعی
cumulative error	خطای جمعی
mass education	اموزش جمعی
mass contagion	سرایت جمعی
communal	دسته جمعی
mass hysteria	هیستری جمعی
collective bargaining	معامله جمعی
en masse	دسته جمعی
scrutin deliste	رای جمعی
all together	دسته جمعی
sum term	لفظ جمعی
mass communication	ارتباط جمعی
in company	دسته جمعی
gunner	جمعی توپخانه
processional	دسته جمعی
in chorus	دسته جمعی
gunners	جمعی توپخانه
countering	مقابله کردن
acounter	مقابله کردن
check list	سیاهه مقابله
spell checker	مقابله گر املائی
sight check	مقابله نظری
arithmetic check	مقابله حسابی
automatic check	مقابله خودکار
system check	مقابله سیستم
dynamic check	مقابله پویا
countered	مقابله کردن
parity checking	مقابله توازن
twin check	مقابله توام
validity check	مقابله اعتبار
visual check	مقابله دیداری
counter	مقابله کردن
bucking coil	پیچک مقابله
parity check	مقابله توازن
overflow check	مقابله سرریز
modulo n check	مقابله به پیمانه
cyclic check	مقابله چرخهای
opposability	مقابله پذیری
marginal check	مقابله مرزی
loop checking	مقابله حلقه
limit check	مقابله حدود
diagnostic check	مقابله تشخیصی
crossecheck	مقابله مجدد
parity check	مقابله ایستایی
selection check	مقابله گزینش
built in check	مقابله توکار
casting out nines	مقابله نه نهی
check boxes	جعبههای مقابله
check indicator	نماینده مقابله
sight check	مقابله چشمی
check point	نقطه مقابله
checklist	سیاهه مقابله
checks and balance	کنترل و مقابله
sequence checking	مقابله ترتیبی
sequence check	مقابله ترتیب
data check	مقابله داده ها
collating	مقابله کردن
repelling	مقابله کردن
repel	مقابله کردن
algebra	جبر و مقابله
beards	مقابله کردن
beard	مقابله کردن
collates	مقابله کردن
collated	مقابله کردن
collate	مقابله کردن
repels	مقابله کردن
reciprocity	مقابله به مثل
retaliation	مقابله به مثل
spot check	مقابله موضعی
cross-examination	پرسش و مقابله
repelled	مقابله کردن
cross-examinations	پرسش و مقابله
visual check	مقابله بصری
spot checks	مقابله موضعی
permanent party	جمعی دایمی یکان
paratrooper	جمعی یکان چترباز
volleyed	شلیک بطوردسته جمعی
picnics	دسته جمعی خوردن
gang punch	منگنه دسته جمعی
collective fire	اتش دسته جمعی
processions	حرکت دسته جمعی
power play	حمله دسته جمعی
picnicked	دسته جمعی خوردن
volley	شلیک بطوردسته جمعی
infantrymen	جمعی پیاده نظام
collective security	تامین دسته جمعی
salvoes	فریاد دسته جمعی
infantryman	جمعی پیاده نظام
procession	حرکت دسته جمعی
picnics	گردش دسته جمعی
polls	اخذرای دسته جمعی
paratroopers	جمعی یکان چترباز
salvo	فریاد دسته جمعی
poll	اخذرای دسته جمعی
volley bombing	شلیک دسته جمعی
nonoperating strength	جمعی غیرفعال در یکان
picnic	گردش دسته جمعی
polled	اخذرای دسته جمعی
certes	خاطر جمعی تحقیق
genocide	کشتار دسته جمعی
picnic	دسته جمعی خوردن
mass media	وسایل ارتباط جمعی
picnicked	گردش دسته جمعی
ingrow	بطور دسته جمعی
in mass	بطور دسته جمعی
volleying	شلیک بطوردسته جمعی
teamwork	کار دسته جمعی
volleys	شلیک بطوردسته جمعی
dump check	مقابله حین روبرداری
machine check interrupt	وقفه مقابله ماشین
hardware check	مقابله سخت افزاری
longitudinal redundancy check	مقابله افزونگی طولی
parity check	مقابله کردن توازن
odd even check	مقابله فرد و زوج
duplication check	مقابله از راه تکرار
reciprocate	مقابله به مثل نمودن
reciprocates	مقابله به مثل نمودن
reciprocated	مقابله به مثل نمودن
collate	مقابله وتطبیق کردن
check	مقابله کردن بررسی
checked	مقابله کردن بررسی
tick off	نشان رسیدگی و مقابله
checking program	برنامه مقابله کننده
syntax checker	مقابله نحوه گری
collated	مقابله وتطبیق کردن
check indicator	مشخص کننده مقابله
collates	مقابله وتطبیق کردن
collating	مقابله وتطبیق کردن
checks	مقابله کردن بررسی
counter military	مقابله باعملیات نظامی
vertical parity check	مقابله توان عمدی
social decrement	کاهش ناشی از کار جمعی
flutter	بال زنی دسته جمعی
synergism	کار توام ودسته جمعی
scot ant lot	جریمه یامالیات دسته جمعی
fluttered	بال زنی دسته جمعی
fluttering	بال زنی دسته جمعی
flutters	بال زنی دسته جمعی
social increment	افزایش ناشی از کار جمعی
parades	تظاهرات عملیات دسته جمعی
gangs	دسته جمعی عمل کردن
gang	دسته جمعی عمل کردن
gang days	روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
parading	تظاهرات عملیات دسته جمعی
formicary	زندگی دسته جمعی موریانه
paraded	تظاهرات عملیات دسته جمعی
callective note	بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
parade	تظاهرات عملیات دسته جمعی
formicarm	زندگی دسته جمعی موریانه
programmable check	مقابله برنامه ریزی شده
programmed check	مقابله برنامه ریزی شده