English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
to be posible ممکن بودن
Other Matches
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
makeable <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
conceivable ممکن
doable <adj.> ممکن
practicable <adj.> ممکن
workable <adj.> ممکن
posse ممکن
posses ممکن
possible ممکن
executable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
contrivable <adj.> ممکن
feasible <adj.> ممکن
makable <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
thinkable ممکن
feasible ممکن
probable error خطای ممکن
unfeasible <adj.> غیر ممکن
interactive را ممکن میکند
warnings توجه به خط ر ممکن
mayhap ممکن است
warning توجه به خط ر ممکن
impossible غیر ممکن
multilevel با مقادیر ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
possible capacity گنجایش ممکن
perchance ممکن است
perhaps ممکن است
available ممکن الحصول
ternary با سه حالت ممکن
inexecutable <adj.> غیر ممکن
possibility چیز ممکن شق
possibilities چیز ممکن شق
impracticable <adj.> غیر ممکن
probable error خطای ممکن [ریاضی]
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
feasible solutions راه حلهای ممکن
an impossible act کار غیر ممکن
as much as possible هر قدر ممکن است
i may go ممکن است بروم
pron to با حداکثر سرعت ممکن
leg مسیر ممکن در یک تابع
may ممکن است میتوان
legs مسیر ممکن در یک تابع
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
perhaps you have seen it ممکن است انرادیده باشید
he may come late ممکن است دیر بیاید
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Can you help me with my luggage? ممکن است بارم را حمل کنید؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
bifurcation سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
contingencies چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
meshes هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
meshing هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
May I have an iron? ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have a blanket? ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
May I have an ashtray? ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
mesh هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
Will you tell me when to get off? ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
Can you help me with my luggage? ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
May I change this? آیا ممکن است این را عوض کنم؟
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
optimize کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
Would you mind filling in this registration form? آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
May I have a bath towel? ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
May I have some soap? ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
She has everything a woman can wish for. اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
i speak under correction انچه می گویم ممکن است درست نباشد
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
May I have a word with you? ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Can you serve me immediately? آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
tables لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tabling لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Could you help me carry my luggage? ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟
tabled لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Can I have some more ...? آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
Could you check the tyre pressure? آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
paths مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
path مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
Would you change the lamp please? آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
concentrator گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
branchpoint نقط های در برنامه که در آن ممکن است جهش رخ دهد
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
May I have some hangers? ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
Could we have some matches please? ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
May I have some toiletpaper? ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
Will you have our luggage sent up? آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟
May I have the menu, please? ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Could you move the table a little bit ? ممکن است این میز راقدری تکان بدهی ؟
May I trouble you to pass the salt please. ممکن است بی زحمت حرف نزنی ( درمقام طعنه )
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong مال کسی بودن وابسته بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
maximising به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
back level نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
maximizing به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
Could we have a table in the non-smoking section? آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
maximized به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
maximised به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
But his body was eventually recovered. اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
maximize به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
channeling اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
defensive computing روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
dense binary code کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
channeled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channelled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
truth table روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
limit load بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com