Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
emblements
منافع حاصله از زمین
Search result with all words
profits a prendre
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
Other Matches
emblements
منافع حاصله اززمین مزروعی
apportionment
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
coriolis effect
اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
vesture
منافع و نمائات زمین
explees
اجاره بها یا منافع زمین
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
advantages accruning from
مزایای حاصله
feed back
بکارگیری اطلاعات حاصله
assessment
تعیین نتایج حاصله
elbow grease
نیروی حاصله از کاردستی
assessments
تعیین نتایج حاصله
ration strenght
انرژی حاصله از جیره
perquisites
منافع
perquisite
منافع
revenue
منافع
earnings
منافع
gulps
صدای حاصله از عمل بلع
gulping
صدای حاصله از عمل بلع
ergotism
مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
fleshment
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
gas form natrural gas
بنزین حاصله از گاز طبیعی
gulped
صدای حاصله از عمل بلع
gulp
صدای حاصله از عمل بلع
bombing errors
اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
end product
قطعات حاصله دستگاه نهایی
vested interest
منافع مقرره
harmony of interests
سازگاری منافع
conflict of interest
تضاد منافع
tangible benefits
منافع مرئی
mutual interests
منافع مشترک
private benefits
منافع خصوصی
conflict of interest
برخورد منافع
harmony of interests
هماهنگی منافع
class interests
منافع طبقاتی
net benefits
منافع خالص
vested interests
منافع مقرره
windfall gains
منافع اتفاقی
capital gains
منافع سرمایهای
unions
اشتراک منافع
union
اشتراک منافع
public interest
منافع عامه
public interest
منافع عمومی
public benefits
منافع عمومی
fictitious dividens
منافع موهوم
fictious dividened
منافع موهوم
pure interest
منافع خالص
benefit spillovers
نشر منافع
economic interest
منافع اقتصادی
spillover benefits
منافع خارجی
clicked
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clicks
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
windchill
سرمای حاصله از وزش باد تبرید
flash burns
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
platinum black
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
flash burn
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
scumble
نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
click
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
working asset
سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
solunar
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
thermojet
نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
capitalized value
درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
undistributed earnings
منافع توزیع نشده
social security benefits
منافع تامین اجتماعی
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
undistributed earnings
منافع تقسیم نشده
rent
مال الاجاره منافع
solidarity
اشتراک منافع ومسئولیتها
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
valuation of benefits
ارزش گذاری منافع
self regard
حفظ منافع شخصی
windfall gains
منافع باد اورده
separable accretions and benefits
نمائات و منافع منفصله
stage fright
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
crater
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
craters
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
lesions
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
hypervitaminosis
ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
lesion
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
it is p to our interests
برای منافع مازیان اوراست
measurement of benefits and costs
اندازه گیری منافع و هزینه ها
original and derivative estate
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
the profits and accretions which are an
منافع و نمائات متصله مال
tangible benefits
منافع مشهود فواید عینی
competitive price
قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
flash blindness
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
sepsis
مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
jet propulsion
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
phenology
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
pray in aid
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
plow back
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
p&l club
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
solipsism
فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
shell shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
electrotherapy
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
cavitation
بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
bump
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
term
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
terming
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
punitive damages
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
spermatid
سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acres
زمین
floored
کف زمین
acre
زمین
norland
زمین
floor
کف زمین
grass roots
کف زمین
land
زمین
rooter
زمین کن
this earthly round
زمین
floors
کف زمین
soil
زمین
grazes
زمین
cinder tracks
زمین دو
land n
زمین
grazed
زمین
cinder track
زمین دو
lackland
بی زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
terrain
زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com