Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
resident engineer
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
Other Matches
consulting engineer
مهندس مشاور
structual engineering
مهندس ساختمانی
site
کارگاه ساختمانی
sited
کارگاه ساختمانی
sites
کارگاه ساختمانی
building site
کارگاه ساختمانی
building sites
کارگاه ساختمانی
flight engineer
مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
hauls
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul road
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
engineer
مهندس
engineer in chief
سر مهندس
engineered
مهندس
engineers
مهندس
civil engineer
مهندس شهرسازی
civil engineer
مهندس ساختمان
civil engineers
مهندس ساختمان
first engineer
مهندس اول
flight engineer
مهندس پرواز
baccalaureate
لیسانسیه یا مهندس
automotive engineer
مهندس مکانیک
pioneer
مهندس استحکامات
pioneered
مهندس حفار
architects
مهندس معمار
architect
مهندس معمار
pioneered
مهندس استحکامات
pioneers
مهندس حفار
pioneers
مهندس استحکامات
engineer battalion
گردان مهندس
pioneer
مهندس حفار
electronic engineer
مهندس الکترونیک
field engineer
مهندس پایکار
production engineer
مهندس تولید
town planner
مهندس شهرساز
telecommunication engineer
مهندس ارتباطات
system engineer
مهندس سیستم
supervisor engineer
مهندس نافر
metallogical engineer
مهندس متالوژی
structual engineering
مهندس سازهای
bachelor
لیسانسیه مهندس
bachelors
لیسانسیه مهندس
specialist engineering
مهندس متخصص
systems engineer
مهندس سیستم
rolling mill engineer
مهندس نوردکاری
road engineer
مهندس راه
mechanical engineer
مهندس مکانیک
engineers
افسر مهندس
engineered
افسر مهندس
computer engineer
مهندس کامپیوتر
engineer
افسر مهندس
communication engineer
مهندس مخابرات
electric engineer
مهندس برق
civil engineers
مهندس شهرسازی
design engineer
مهندس طراح
railway engineer
مهندس راه اهن
civil engineers
مهندس راه وساختمان
road engineer
مهندس جاده سازی
we are in need of two engineer
ما بدو تن مهندس نیازمندنیستیم
software engineer
مهندس نرم افزار
field engineer
مهندس پای کار
applied economics engineer
مهندس اقتصاد صنعتی
civil engineers
مهندس راه و ساختمان
software engineering
مهندس نرم افزار
civil engineer
مهندس راه و ساختمان
civil engineer
مهندس راه وساختمان
customer engineer
مهندس سخت افزاز
customer engineer
مهندس سخت افزار
He works as engineer.
او
[مرد]
به عنوان مهندس کار می کند.
pioneer
پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneered
پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneers
پیش قدم سرباز مهندس حفار
Several engineeres were removed from office.
چندین مهندس از کار بر کنار شدند
workshops
کارگاه
detective
کارگاه
detectives
کارگاه
plants
کارگاه
plant
کارگاه
engineering workshop
کارگاه
sculptors
کارگاه
industrial unit
کارگاه
sculptoris
کارگاه
sculptor
کارگاه
atelier
کارگاه
workhouses
کارگاه
shop
کارگاه
workhouse
کارگاه
shops
کارگاه
fielded
کارگاه
establishment
کارگاه
field
کارگاه
shopped
کارگاه
establishments
کارگاه
fields
کارگاه
shopboard
کارگاه
workshop
کارگاه
deadman
کارگاه برفی
shop
کارگاه تعمیرگاه
pilot plant
کارگاه نمونه
plant
تجهیزات کارگاه
studio
کارگاه کارخانه
studio
کارگاه هنری
studios
کارگاه کارخانه
studios
کارگاه هنری
shopped
کارگاه تعمیرگاه
works inspector
بازرس کارگاه
cottage industry
کارگاه خانگی
cottage industries
کارگاه خانگی
site clearance
تخلیه کارگاه
looms
کارگاه بافندگی
loomed
کارگاه بافندگی
loom
کارگاه بافندگی
smith's shop
کارگاه اهنگری
milling shop
کارگاه فرزکاری
shops
کارگاه تعمیرگاه
manufactory
کاردستی کارگاه
looming
کارگاه بافندگی
lathe shop
کارگاه تراشکاری
welding shop
کارگاه جوشکاری
plants
تجهیزات کارگاه
site manager
رئیس کارگاه
job office
دفتر کارگاه
exhaust fan
هواکش کارگاه
production
فرآورده کارگاه
automatic turning shop
کارگاه تراشکاری
atelier
کارگاه هنری
assembly shop
کارگاه مونتاژ
carpet workshop
کارگاه قالیبافی
field shop
کارگاه صحرایی
artist's workshop studio
کارگاه هنری
engineering workshop
کارگاه صنعتی
plant
محل کارخانه یا کارگاه
ball joint vise
گیره ساچمهای کارگاه
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
plants
محل کارخانه یا کارگاه
workshops
اتاق کار کارگاه
pattern shop
کارگاه مدل سازی
plant records
امار تجهیزات کارگاه
pullery
کارگاه پوست تراشی
molding shop
کارگاه قالب گیری
shipyard
کارگاه کشتی سازی
shipyards
کارگاه کشتی سازی
storage pile
انبار مصالح در کارگاه
workshop
اتاق کار کارگاه
winding shop
کارگاه سیم پیچی
workroom
اتاق کار کارگاه
acid restoring plant
کارگاه بازیابی اسید
sweatshop
کارگاه بهره کشی
electroplating shop
کارگاه عملیات گالوانیزهای
sweatshops
کارگاه بهره کشی
acid recovery plant
کارگاه بازیابی اسید
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
mix in place
تهیه بتن در خود کارگاه
craftshop
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
pouring bay
کارگاه کوچک ریخته گری
forges
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
forge
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
on site concrete
بتن ساخته شده در کارگاه
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
stance
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stances
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
dockyard
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
dockyards
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
lithography
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
point
نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
balance earth works
یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
judge advocate general
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
admonisher
مشاور
adviser
مشاور
advisers
مشاور
advisor
مشاور
advisors
مشاور
counselors
مشاور
consultee
مشاور
consul
مشاور
consuls
مشاور
counsellor
مشاور
consultor
مشاور
consultants
مشاور
consulting
مشاور
counselor
مشاور
consultant
مشاور
counsellors
مشاور
independent consultant
مشاور مستقل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com