English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
English Persian
to raise big problems for the country مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
Other Matches
to face a serious problem for the country روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
We have problems of our own. ما مشکلات خودمان را داریم. [وقت نداریم به مشکلات شما برسیم]
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
meets مواجه شدن تقاطع کردن
meet مواجه شدن تقاطع کردن
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
demagnetize پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
degausser وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
go on <idiom> زیادی صحبت کردن
go out of one's way <idiom> تلاش زیادی کردن
he inherited a large fortune دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
To cover (traverse)long distances. مسافت زیادی راطی کردن
splurge on something <idiom> پول زیادی خرج کردن
to pad a sentence جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
put on one's thinking cap <idiom> زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
zeros کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
pay through the nose <idiom> برای چیزی پول زیادی خرج کردن
zeroes کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zero کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
to occupy much space فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
growing pains مشکلات
difficulties مشکلات
This is plain highway robbery . این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
accosted مواجه شدن
encounter مواجه شدن
encounter مواجه شدن با
encounters مواجه شدن با
accosting مواجه شدن
encountered مواجه شدن با
encountered مواجه شدن
encountering مواجه شدن با
encountering مواجه شدن
accost مواجه شدن
face مواجه شدن
faces مواجه شدن
encounters مواجه شدن
accosts مواجه شدن
opposed روبرو مواجه
run up against مواجه شدن با
problem checklist فهرست مشکلات
take it <idiom> تحمل مشکلات
battle problems مشکلات رزمی
economic problems مشکلات اقتصادی
face روبروایستادن مواجه شدن
faces روبروایستادن مواجه شدن
head-on <idiom> فرجام مواجه شدن با
run up against (something) <idiom> مواجه شدن با(چیزی)
work in مشکلات را از میان برداشتن
on one's feet <idiom> رهایی ازبیماری یا مشکلات
bite the bullet <idiom> فائق آمدن بر مشکلات
envisaging مواجه شدن با در نظر داشتن
noses بینی مالیدن به مواجه شدن با
envisages مواجه شدن با در نظر داشتن
envisage مواجه شدن با در نظر داشتن
envisaged مواجه شدن با در نظر داشتن
(when the) chips are down <idiom> بامشکل بزرگی مواجه شدن
nose بینی مالیدن به مواجه شدن با
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
last straw <idiom> [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
revolutionized در کشور ایجاد شورش کردن
imported به کشور اوردن افهار کردن
revolutionised در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionising در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizing در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionises در کشور ایجاد شورش کردن
to emigrate [to] مهاجرت کردن [به] [به کشور دیگررفتن]
importing به کشور اوردن افهار کردن
revolutionizes در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionize در کشور ایجاد شورش کردن
import به کشور اوردن افهار کردن
streetwise ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
structuring تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structures تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
pull off باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
structure تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
braves بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braving بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braver بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
brave بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braved بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
bravest بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
deportation تبعید و بیرون کردن فردخارجی از کشور
calculators ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculator ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
fronting مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
To smuggle in to ( out of ) a country . جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
to move one's operation offshore شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
through thick and thin <idiom> دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
alpha beta technique روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
caught between two stools <idiom> [زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media. او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
problems زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
orientated زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان ساده برخی مشکلات را میدهد
problem زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
agony aunt شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
Biomimicry تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
users زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
user زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
troubleshooters شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
troubleshooter شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
algorithm قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
expotriate به کشور دیگری تبعید کردن تبعید از وطن
head مواجه شدن سرپرستی شدن به وسیله
profuseness زیادی
extremeness زیادی
surplus زیادی
surpluses زیادی
undue زیادی
extras زیادی
extra- زیادی
excess زیادی
extra زیادی
to a large extent تا حد زیادی
profoundly زیادی
infiniteness زیادی
profoundness زیادی
frequentness زیادی
superfluous زیادی
inordinacy زیادی
immenseness زیادی
numerousness زیادی
immoderacy زیادی
excessiveness زیادی
excrescent زیادی
excrescential زیادی
redundance زیادی
intensity زیادی
intenseness زیادی
superfluity زیادی
abundance زیادی
heaviness زیادی
nimiety زیادی
excesses زیادی
unduly زیادی
immensity زیادی
enormousness زیادی
hugeness زیادی
overly زیادی
greatly به زیادی
greatness زیادی
supervacaneous زیادی
muchness زیادی
wealth زیادی
scrambler وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
hyperacidity زیادی اسید
riffraff زیادی توده
gaudery پیرایههای زیادی
largely تا درجه زیادی
fuzz ball گوشت زیادی
clogs زیادی پرکردن
inordinateness زیادی بی اندازگی
exorbitance زیادی افراط
interleaf برگ زیادی
overweight وزن زیادی
outgrowth گوشت زیادی
distichiasis مژگان زیادی
for long مدت زیادی
increscent زیادی توسعه
overblance زیادتی زیادی
over production محصول زیادی
to a degree تادرجه زیادی
extensiveness کثرت زیادی
clog زیادی پرکردن
clogged زیادی پرکردن
You have given me too much. زیاد ( زیادی ) به من دادی
Quite a few people ... تعداد زیادی [از مردم]
No small number of ... تعداد زیادی [از مردم]
redun dantly بطور زائدیا زیادی
quite a number of people عده زیادی از مردم
growths گوشت زیادی تومور
growth گوشت زیادی تومور
excess مقدار زیادی از چیزی
excesses مقدار زیادی از چیزی
extras موضوعی که زیادی است
long ago مدت زیادی پیش
long a go مدت زیادی پیش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com