Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
Other Matches
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
whir
پروازکردن
fledge
اماده پروازکردن
soared
بلند پروازکردن
soars
بلند پروازکردن
flat hat
بی باکانه پروازکردن
balloon
با بالون پروازکردن
ballooned
با بالون پروازکردن
ballooning
با بالون پروازکردن
balloons
با بالون پروازکردن
soar
بلند پروازکردن
to sail the sky
پروازکردن درهوا
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
shunted
موازی موازی فرعی
shunt
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
parallels
موازی
parallel ruler
خط کش موازی
shunted
موازی
shunts
موازی
paralleling
موازی
shunt
موازی
two parallel lines
دو خط موازی
parallelled
موازی
parallelling
موازی
paralleled
موازی
parallel
موازی
coaxial
موازی
parallel run
اجرای موازی
parallel
برابر خط موازی
shunt
مقاومت موازی
parallel processor
پردازنده موازی
shunted
مقاومت موازی
parallelled
برابر خط موازی
shunts
مقاومت موازی
parallel reading
خواندن موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
shunt element
عنصر موازی
paralleling
برابر خط موازی
serioprallel
دنبالهای و موازی
paralleled
برابر خط موازی
shunt capacitor
خازن موازی
parallelling
برابر خط موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
running in parallel
پردازش موازی
parallel transmission
ارسال موازی
parallel transmission
انتقال موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel storage
انبارش موازی
parallel storage
انباره موازی
parallels
برابر خط موازی
parallel processor
موازی پرداز
parallel access
دستیابی موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel connection
اتصال موازی
axially parallel
موازی محوری
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel column
ستونهای موازی
antiparalle
موازی ناهمسو
parallel circuit
مدار موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
parallel feed
خورد موازی
along
موازی با طول
parallel processing
پردازش موازی
parallel printing
چاپ موازی
parallel printer
چاپگر موازی
collimator
موازی ساز
parallel port
درگاه موازی
parallel operation
عملیات موازی
machinist vise
گیره موازی
centronics interface
رابط موازی
parallel interface
رابط موازی
parallel operation
عمل موازی
doube bead
گچ بری موازی
parallel operation
عملکرد موازی
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
parallels
موازی کردن اسکیها
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
branch extension
اتصال موازی فرعی
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
parallelled
موازی کردن اسکیها
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
parallelling
موازی کردن اسکیها
collimate
موازی قرار دادن
parallel
موازی کردن اسکیها
paralleled
موازی کردن اسکیها
gules
خطوط موازی عمودی
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
swing
پیچیدن موازی اسکیها
swings
پیچیدن موازی اسکیها
paralleling
موازی کردن اسکیها
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallel access
با دست یابی موازی
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
parallel adder
جمع کننده موازی
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
flash
معدن موازی سریع A/D.
series parallel connection
اتصال سری- موازی
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
to flatten out
بازمین موازی شدن
flashed
معدن موازی سریع A/D.
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
flashes
معدن موازی سریع A/D.
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com