Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
assistance
موافبت رسیدگی
Other Matches
to verify the accounts
رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
attentiveness
موافبت
attention
موافبت
attentions
موافبت
watchfully
با موافبت
carefulness
موافبت
attendances
موافبت
vigilance
موافبت
attendance
موافبت
alertress
زرنگی موافبت
cared
موافبت بیم
cares
نگهداری موافبت
cared
نگهداری موافبت
care
نگهداری موافبت
care
موافبت بیم
tendance
موافبت پرستاری
cares
موافبت بیم
to watch over
موافبت کردن
to keep an eyes on
موافبت کردن
defferential assets
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
assisting
موافبت کردن ملحق شدن
assists
موافبت کردن ملحق شدن
mind
موافبت کردن ملتفت بودن
assisted
موافبت کردن ملحق شدن
assist
موافبت کردن ملحق شدن
to keep watch
کشیک کشیدن موافبت کردن
minding
موافبت کردن ملتفت بودن
minds
موافبت کردن ملتفت بودن
aftercare
توجه و موافبت درمرحلهء نقاهت
nursling
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
to be all eyes
موافبت کامل کردن سرتاپاچشم شدن
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
eyeservant
نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
eye service
خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه
examinations
رسیدگی
examination
رسیدگی
inquiries
رسیدگی
inquiry
رسیدگی
conizance
حق رسیدگی
probe
رسیدگی
probed
رسیدگی
probes
رسیدگی
puberty
رسیدگی
investigations
رسیدگی
ripeness
رسیدگی
cassation
رسیدگی
controlment
رسیدگی
matureness
رسیدگی
investigation
رسیدگی
handling
رسیدگی
consideration
رسیدگی
considerations
رسیدگی
oyer
رسیدگی
audit
رسیدگی
auditing
رسیدگی
audits
رسیدگی
service
رسیدگی به
attentions
رسیدگی
verification
رسیدگی
serviced
رسیدگی به
attention
رسیدگی
audited
رسیدگی
adjustment
رسیدگی
adjustments
رسیدگی
attends
موافبت کردن گوش کردن
well-groomed
موافبت شده مهتری شده
attending
موافبت کردن گوش کردن
watch
مراقبت کردن موافبت کردن
watched
مراقبت کردن موافبت کردن
watches
مراقبت کردن موافبت کردن
watching
مراقبت کردن موافبت کردن
well groomed
موافبت شده مهتری شده
attend
موافبت کردن گوش کردن
investigative
مبنی بر رسیدگی
examination
رسیدگی معاینه
scrutiny
رسیدگی مداقه
investigator
رسیدگی کننده
investigators
رسیدگی کننده
verifying
رسیدگی کردن
audit
بازرسی رسیدگی
inspects
رسیدگی کردن
verifies
رسیدگی کردن
verify
رسیدگی کردن
attendance
رسیدگی تیمار
attendances
رسیدگی تیمار
investigatory
وابسته به رسیدگی
inspected
رسیدگی کردن
verifiable
قابل رسیدگی
quest
تحقیق و رسیدگی
quests
تحقیق و رسیدگی
inspect
رسیدگی کردن
inspecting
رسیدگی کردن
examine
با into رسیدگی کردن
tendentious
رسیدگی کننده
investigation in the supreme court
رسیدگی فرجامی
look into
رسیدگی کردن
to look in to
رسیدگی کردن
to see about
رسیدگی کردن
mellowness
نرمی رسیدگی
to see to
رسیدگی کردن
to go into
رسیدگی کردن
to llok
رسیدگی کردن
stock taking
رسیدگی به موجودی
storekeeping
رسیدگی به انبار
audited
بازرسی رسیدگی
the investigation of accounts
رسیدگی بحساب
audited
رسیدگی کردن
investigable
قابل رسیدگی
trial on merits
رسیدگی ماهوی
audits
بازرسی رسیدگی
attention key
کلید رسیدگی
audit trail
اثر رسیدگی
audits
رسیدگی کردن
cassation
رسیدگی فرجامی
claims handling
رسیدگی به شکایات
court of iquiry
دادگاه رسیدگی
deal with
رسیدگی کردن
trial on technicalities
رسیدگی شکلی
auditing
بازرسی رسیدگی
auditing
رسیدگی کردن
go into
رسیدگی کردن
trial on procedural matters
رسیدگی شکلی
to do for
رسیدگی کردن به
attends
رسیدگی کردن
investigate
رسیدگی کردن
investigated
رسیدگی کردن
investigates
رسیدگی کردن
investigating
رسیدگی کردن
examine
رسیدگی کردن
try
رسیدگی کردن
tries
رسیدگی کردن
considers
رسیدگی کردن
revision
رسیدگی ثانوی
revisions
رسیدگی ثانوی
auditor
مامور رسیدگی
auditors
مامور رسیدگی
inquisitorial
وابسته به رسیدگی
audit
رسیدگی کردن
inquest
بازجویی رسیدگی
inquests
بازجویی رسیدگی
attend
رسیدگی کردن
attending
رسیدگی کردن
consider
رسیدگی کردن
examined
رسیدگی کردن
examined
با into رسیدگی کردن
examines
با into رسیدگی کردن
verified
رسیدگی کردن
examining
با into رسیدگی کردن
examining
رسیدگی کردن
scope
دامنه رسیدگی
examinations
رسیدگی معاینه
examines
رسیدگی کردن
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
attendances
ملازمت مراقبت رسیدگی
attends
توجه یا رسیدگی کردن
audits
ممیزی رسیدگی کردن
attending
توجه یا رسیدگی کردن
attendance
ملازمت مراقبت رسیدگی
to take into consideration
مورد رسیدگی قراردادن
auditing
ممیزی رسیدگی کردن
hearings
رسیدگی بمحاکمه گزارش
inquiries
پرسش بازجویی رسیدگی
trial court
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
i will see sbout it
من به ان رسیدگی خواهم کرد
master in lunacy
مامور رسیدگی به دیوانگی ها
attend
توجه یا رسیدگی کردن
hearing
رسیدگی بمحاکمه گزارش
look into
<idiom>
رسیدگی یا وارسی کردن
venue
محل رسیدگی به جرم
venues
محل رسیدگی به جرم
handler
رسیدگی کننده مربی
to go through
رسیدگی کردن گذشتن از
audited
ممیزی رسیدگی کردن
handlers
رسیدگی کننده مربی
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
tick off
نشان رسیدگی و مقابله
audit
ممیزی رسیدگی کردن
think over
<idiom>
با دقت رسیدگی کردن
inquiry
پرسش بازجویی رسیدگی
to go to
رسیدگی کردن انجام دادن
to go into the matter
به این مطلب رسیدگی کردن
to w up a company
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
practice court
دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
prejudication
صدور رای پیش از رسیدگی
to check up
درست رسیدگی یاحساب کردن
prejudicate
بی رسیدگی رای دادن در باره
prejudged
بدون رسیدگی قضاوت کردن
will not hear of
<idiom>
رسیدگی ویا اجازه ندادن
prejudging
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudge
بدون رسیدگی قضاوت کردن
cut both ways
<idiom>
به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
expertism
تفتیش و رسیدگی خبره کارشناسی
account executive
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
adjournments
احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournment
احاله رسیدگی به جلسه بعد
inquisitional
وابسته به تحقیق یا رسیدگی تحقیقی
think better of
<idiom>
رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
traffic court
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com