English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
appose مورد سوال واقع شدن
Other Matches
to incur a criticism مورد انتقاد واقع شدن
receive attention مورد توجه واقع شدن
anathema هرچیزی که مورد لعن واقع شود
to incur the odium of somebody مورد خشم کسی واقع شدن
wraparound ی مورد استفاده واقع شده باشد
to pass go orrun current معمولا مورد قبول واقع شدن
to meet any one's a مورد تحسین کسی واقع شدن
dislike بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
disliked بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
dislikes بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
disliking بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
get into a row مورد سرزنش واقع شدن توی دردسر افتادن
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
intercostal واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
inquiry سوال
quaere سوال
inquiries سوال
questions سوال
questioned سوال
question سوال
to lie east and west واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
floorer سوال مشکل
question mark علامت سوال
question marks علامت سوال
questionable قابل سوال
questioner سوال کننده
querying پرس و جو سوال
answered پاسخ به یک سوال
answering پاسخ به یک سوال
answers پاسخ به یک سوال
queried پرس و جو سوال
leading question سوال تلقینی
leading questions سوال تلقینی
unasked سوال نشده
essay question سوال انشایی
queries پرس و جو سوال
questioners سوال کننده
query پرس و جو سوال
answer پاسخ به یک سوال
heckled سوال پیچ کردن
questionable results نتایج سوال برانگیز
raise a question مطرح کردن سوال
heckles سوال پیچ کردن
to overwhelm with questions سوال پیچ کردن
questionable سوال برانگیز مشکوک
heckle سوال پیچ کردن
heckling سوال پیچ کردن
stichomythia سوال وجواب در نفری
pose a question سوال مطرح کردن
catechism کتاب سوال وجواب دینی
to p any one with question کسی را سوال پیچ کردن
catechisms کتاب سوال وجواب دینی
to pelt somebody with questions کسی را سوال پیچ کردن
on faith <idiom> بدون هیچ سوال یا اثباتی
poses سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
posed سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
pose سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
posing سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
litany مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litanies مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
five fundamental economic questions پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
do این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
querying که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
indeed در واقع
situating واقع در
situate واقع در
postmortem پس از واقع
in reality در واقع
post mortem پس از واقع
substantially در واقع
situates واقع در
situated or situate واقع
bestead واقع
As it were در واقع
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
meanest واقع دروسط
meaner واقع دروسط
intervascular واقع در میان رگ ها
nether واقع در پایین
nether واقع در زیر
hinders واقع درعقب
hindering واقع درعقب
hindered واقع درعقب
hinder واقع درعقب
intradermal واقع در زیرپوست
intradermic واقع در زیرپوست
mean واقع دروسط
extraception واقع نگری
extreme position واقع درمنتهاالیه
situated or situate واقع شده
haemal واقع درسوی دل
to take place واقع شدن
take place واقع شدن
trumped-up خلاف واقع
flight from reality واقع گریزی
superjacent واقع درفوق
to come to pass واقع شدن
shipside واقع در کنارکشتی
trumped up خلاف واقع
simultaneous with each other با هم واقع شونده
sincipital واقع در جلوی سر
sinisteral واقع درسمت چپ
yonder واقع درانجا
intralogical واقع در حدودمنطق
intramontane واقع در کوهستان
limitrophe واقع در مرز
life like واقع نما
dichasial واقع در دو طرف
alpha lyrae نسر واقع
occurred واقع شدن
occur واقع شدن
dereism واقع گریزی
subjacent واقع در زیر
transpontine واقع در انسوی پل
axile واقع درمحور
sublunar واقع در زیرقمر
centric واقع درمرکز
onshore واقع در ساحل
untrue خلاف واقع
it lies on the east of در خاور واقع
down to earth واقع بین
down-to-earth واقع بین
located inside تو واقع شده
occurs واقع شدن
occurring واقع شدن
capsulate واقع درکپسول
covenant واقع شود
initialling واقع در اغاز
realistic واقع بین
initialing واقع در اغاز
realism واقع گرایی
realism واقع گرائی
set واقع شده
hypodermal واقع در زیرپوست
initialed واقع در اغاز
initial واقع در اغاز
realistic واقع گرایانه
initials واقع در اغاز
postern واقع درعقب
covenants واقع شود
vertical واقع در نوک
realists واقع گرا
objectivity واقع بینی
precordial واقع در پیش دل
realists واقع بین
realist واقع گرا
realist واقع بین
realism واقع بینی
situated واقع در جایگزین
situated واقع شده در
initiatory واقع در اول
realistically واقع گرایانه
procephalic واقع در جلو سر
vega نسر واقع
lies واقع شدن
initialled واقع در اغاز
lied واقع شدن
lie واقع شدن
realistically واقع بین
lumbar واقع در کمر
setting up واقع شده
vanward واقع درجلو
sets واقع شده
osculant واقع شونده
become entitled to مصداق ..... واقع شدن
murals واقع برروی دیوار
caudel وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
hypogastric واقع در زیر شکم
caudate وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
above مافوق واقع دربالا
worked موثر واقع شدن
mural واقع برروی دیوار
intermundane واقع در میان دو جهان
hypogynous واقع در زیر تخمدان
hypogeous واقع در شکم خاک
acceptableness مقبول واقع شدن
hypogeal واقع در شکم خاک
dextral واقع درطرف راست
equinoctial واقع درنزدیکی خط استوا
etesian واقع شونده بطورسالیانه
work موثر واقع شدن
citied واقع شده در شهر
endocardial واقع دردرون قلب
cislunar واقع درجو قمر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com