English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی
Search result with all words
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
Other Matches
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
establishment موسسه
institutes موسسه
enterprises موسسه
instituted موسسه
institute موسسه
enterprise موسسه
establishments موسسه
inst موسسه
institution موسسه
corporation موسسه
stablishment موسسه
instituting موسسه
corporations موسسه
enterprises موسسه اقتصادی
business موسسه بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
foundation موسسه خیریه
economic unit موسسه دولتی و ...
translation agency موسسه ترجمه
pawnshop موسسه رهنی
enterprise موسسه اقتصادی
installation property مایملک موسسه
closed shop موسسه کارشناسی
charitable institution موسسه خیریه
installations موسسه نظامی
installation موسسه نظامی
charities موسسه خیریه
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
foundress موسسه بانیه
discount house موسسه تنزیل
credit institution موسسه اعتباری
correctional institution موسسه تادیبی
bindery موسسه صحافی
charity موسسه خیریه
closed shops موسسه کارشناسی
entity موسسه مستقل
entities موسسه مستقل
finance house موسسه مالی
institute of materials management موسسه مدیریت مواد
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
sovkhoz موسسه کشاورزی وروستایی
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
establishment موسسه دسته کارکنان
consolidation ادغام دو یا چند موسسه
jobholder عضو ثابت موسسه
social service موسسه تعاون اجتماعی
establishments موسسه دسته کارکنان
shipping agent موسسه حمل کالا
financial intermediary موسسه مالی واسطه
joint enterprise موسسه اقتصادی مشترک
nonprofit firm موسسه غیر انتفاعی
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
consolidation ادغام دو یاچند موسسه
charles babbage institute موسسه چارلز بابیج
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
carriers موسسه حمل و نقل
wiring موسسه سیم سازی
carrier موسسه حمل و نقل
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
actual carrier موسسه حمل و نقل واقعی
firmer واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firm واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
contracting carrier موسسه حمل و نقل موردقرارداد
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
firms واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
american national standards institute موسسه ملی استانداردهای امریکا
principals رئیس موسسه اثاثه ارثی
clearinghouse موسسه تهاتری لندن انبار
principal رئیس موسسه اثاثه ارثی
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
firmest واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
interoffice مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
corporations شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporation شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
haute couturer موسسه طراحی لباس ومد بانوان
icot موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
business combination ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
outsider موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
outsiders موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
entrepreneur مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
institute for professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
net net worth ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
discount house موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
entrepreneurs مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
house organ مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
colony موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
ieee Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
combination توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00 مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
pyramiding سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
commoners :عمومی
commoners عمومی
public عمومی
widest عمومی
commonest :عمومی
general porpose عمومی
outlines خط عمومی
outlined خط عمومی
commonest عمومی
rife عمومی
hackneyed عمومی
popular عمومی
common user عمومی
wide عمومی
universal عمومی
ecumenic عمومی
common عمومی
outlining خط عمومی
outline خط عمومی
wider عمومی
common :عمومی
overt عمومی
generic عمومی
generals عمومی
the public voice عمومی
oecumenical عمومی
general عمومی
fourth estate مطبوعات عمومی
folkway احساسات عمومی
folkway طرزفکر عمومی
public property مال عمومی
encyclic عمومی دوری
public servant مستخدم عمومی
public baths استخر عمومی
baths استخر عمومی
prosecture وکیل عمومی
public services خدمات عمومی
g/a خسارت عمومی
general meeting گردهمایی عمومی
general intelligence هوش عمومی
general grant کمک عمومی
general factor عامل عمومی
general equilibrium تعادل عمومی
general education اموزش عمومی
public policy سیاست عمومی
general depot انبار عمومی
general damage خسارت عمومی
general concepts تدبیر عمومی
general cargo بار عمومی
general assembly مجمع عمومی
general amnesty عفو عمومی
general allotment اختصاصات عمومی
general act سند عمومی
general ability توانایی عمومی
general meeting جلسه عمومی
counsel for the crown وکیل عمومی
common nuisance اضرار عمومی
common language زبان عمومی
common labour کارگر عمومی
common items قطعات عمومی
respublica رفاه عمومی
common hardware قطعات عمومی
common grid شبکه عمومی
rule of thumb قانون عمومی
social good کالاهای عمومی
GHQ ستاد عمومی
collective call sign معرف عمومی
suffrage universal حق رای عمومی
state property اموال عمومی
public a وکیل عمومی
common parts قطعات عمومی
common purse وجوه عمومی
general paresis فلج عمومی
public utilities تسهیلات عمومی
reason of state مصالح عمومی
public place محل عمومی
general requirements نیازهای عمومی
consolidated annuities دیون عمومی
public warehouse انبار عمومی
quasi public نیمه عمومی
comulative action اثر عمومی
common user items اقلام عمومی
common user خدمات عمومی
records depository بایگانی عمومی
general depot امادگاه عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com