English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
mental topography مکان نگاری ذهن
Search result with all words
topography مکان نگاری مساحی
topography مکان نگاری
topographic وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
Other Matches
pictography تصویر نگاری رمز نگاری
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeks فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement اختلاف مکان تغییر مکان
moved کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
migration نقل مکان نقل مکان کردن
monograph تک نگاری
reticulum نگاری
hydrographic اب نگاری
hydrography اب نگاری
monographs تک نگاری
angiography رگ نگاری
arteriography رگ نگاری
data recording داده نگاری
dermatographia پوست نگاری
oceanography اقیانوس نگاری
eco mapping بوم نگاری
chronology رخداد نگاری
chronology وقایع نگاری
demography جمعیت نگاری
demography مردم نگاری
electrotype برق نگاری
hydrographic مربوط به اب نگاری
demography امار نگاری
hydrographic نقشه اب نگاری
hydrography علم اب نگاری
ethnography قوم نگاری
leetter writing نامه نگاری
arteriography نبض نگاری
cartography نقشه نگاری
topography برجسته نگاری
cardiography قلب نگاری
cerography موم نگاری
logging واقعه نگاری
chromatography رنگ نگاری
cranioscopy جمجمه نگاری
spectrography طیف نگاری
crystallography بلور نگاری
dactylagraphy انگشت نگاری
pornography هرزه نگاری
journalism روزنامه نگاری
dactyloscopy انگشت نگاری
letter writer نامه نگاری
spectrography بیناب نگاری
ethnographic <adj.> قوم نگاری
pictography صورت نگاری
pictorial art پیکر نگاری
picture writing تصویر نگاری
psychography روان نگاری
survey اب نگاری دریایی
sciagraphy سایه نگاری
surveyed اب نگاری دریایی
ski graphŠetc سایه نگاری
surveys اب نگاری دریایی
tachygraphy تند نگاری
stylistics سلیس نگاری
seismography زلزله نگاری
soleprint انگشت نگاری از پا
phonography صدا نگاری
phallography نعوظ نگاری
macrography بزرگ نگاری
myography عضله نگاری
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
oscillography نوسان نگاری
letter writing نامه نگاری
petrography سنگ نگاری
newspapers روزنامه نگاری کردن
newspaper روزنامه نگاری کردن
telegraphic از راه دور نگاری
To take fingerprints. انگشت نگاری کردن
portraiture پیکر نگاری تعریف
anecdotal method روش واقعه نگاری
uranographical وابسته به اسمان نگاری
uranographic وابسته به اسمان نگاری
electroencephalography برق نگاری مغز
electromyography برق نگاری ماهیچه
emg برق نگاری ماهیچه
electroretinography برق نگاری شبکیه
finger print department اداره انگشت نگاری
hydrographic chart نقشه اب نگاری دریایی
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
ideographs حروف اندیشه نگاری
electrocardiography قلب نگاری برقی
diary method روش خاطره نگاری
notepaper کاغذ نامه نگاری
chromatographic وابسته برنگ نگاری
seismic method روش زلزله نگاری
computed tomography scanning مغز نگاری کامپیوتری
planography نقشه نگاری طراحی
nautical chart نقشه دریایی اب نگاری شده
uranography عالم شناسی اسمان نگاری
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatics فرم های نامه نگاری
automatic فرم های نامه نگاری
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
pastellist پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
moulage انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
illocal بی مکان
locus مکان
spot مکان
locations مکان
placing مکان
spots مکان
purlieus مکان جا
sited مکان
space مکان
sites مکان
spaces مکان
there ان مکان
stabilisers مکان
stabilizer مکان
location مکان
places جا مکان
part مکان
place جا مکان
site مکان
stead مکان
places مکان
place مکان
placing جا مکان
displaciment تغییر مکان
displeacement of water تغییر مکان اب
displaciment تفاوت مکان
moved نقل مکان
sign position مکان علامت
cursors مکان نما
memory location مکان حافظه
cursor مکان نما
location counter مکان شمار
moves نقل مکان
nowheres در هیچ مکان
screen position مکان صفحه
shifts تغییر مکان
shifted تغییر مکان
places مکان موقع
shift تغییر مکان
otherwhere در مکان دیگر
place learning مکان اموزی
place of honor مکان پر افتخار
print position مکان چاپ
locative دال بر مکان
left shift تغییر مکان به چپ
place مکان موقع
response position مکان جواب
placing مکان موقع
localities موضع مکان
location مکان یابی
clearings مکان مسطح
adverb of place فرف مکان
locations مکان یابی
locus مکان هندسی
loci مکان هندسی
clearing مکان مسطح
facility مکان ساختمان
displacement تغییر مکان
nowhere در هیچ مکان
public place مکان عمومی
ubiety کیفیت مکان
topology مکان شناسی
topographer مکان نگار
move نقل مکان
locality موضع مکان
topologist مکان شناس
change of place تغییر مکان
storage location مکان ذخیره
storage location مکان انباره
unit position مکان واحد
whereabout حدود تقریبی مکان
topological psychology روانشناسی مکان نگر
permanent change of station تغییر مکان دایمی
shifts تغییر مکان انتقال
fleche نقل مکان شمشیرباز
shift out تغییر مکان به بیرون
location vector بردار مکان [ریاضی]
sides way تغییر مکان جانبی
shift register ثبات تغییر مکان
toponymic وابسته به مکان نامی
red shift تغییر مکان سرخ
position vector بردار مکان [ریاضی]
protected location مکان حفافت شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com