Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
proportionality
نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار
Other Matches
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
ad valorem duty
حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
real income
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
arc elasticity of demand
= Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
definitions
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
definition
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
parameters
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
decibel
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
parameter
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
income elasticity of demand
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
mechanical percentage
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
cartels
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
employment gap
مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
cross elasticity of demand
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
inseparable cost
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
defines
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
slutsky theorem
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
sets
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
to barter
[to trade by barter]
دادوستد کالا با کالا کردن
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
tabled
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
freightliner
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
good
کالا
stuffs
کالا
stuffed
کالا
commodity
کالا
materials
کالا
stuff
کالا
merchandise
کالا
trafficked
کالا
trafficking
کالا
traffics
کالا
matters
کالا
material
کالا
traffic
کالا
mattering
کالا
product
کالا
produce
کالا
produced
کالا
produces
کالا
chattel
کالا
products
کالا
matter
کالا
mattered
کالا
goods
کالا
wares
کالا
ware
کالا
article
کالا
mercery
کالا
articles
کالا
cargoes
کالا
traffick
کالا
cargo
کالا
commodities
کالا
object of sale
کالا
glut
وفور کالا
glut
فراوانی کالا
gluts
فراوانی کالا
gluts
وفور کالا
stock requisition
درخواست کالا
bartering
دادوستد کالا
bartered
دادوستد کالا
inventory
موجودی کالا
sample
نمونه کالا
sampled
نمونه کالا
warehouses
انبار کالا
traffics
مبادله کالا
barter
دادوستد کالا
trafficked
مبادله کالا
drafted
بسته کالا
drafts
بسته کالا
handling of goods
جابجایی کالا
showroom
نمایشگاه کالا
interchanges
مبادله کالا
stowage
انبار کالا
stock room
انبار کالا
margin utility
حد مطلوبیت کالا
draft
بسته کالا
showrooms
نمایشگاه کالا
exclusion principle
کالا نیستندشد
samples
نمونه کالا
depot
انبار کالا
depots
انبار کالا
traffic
مبادله کالا
inventories
موجودی کالا
trafficking
مبادله کالا
commodity exchange
بورس کالا
acceptance of goods
پذیرفتن کالا
storeroom
انبار کالا
commodity code
شماره کالا
commodity code
رمز کالا
commodity catalogue
کاتالوگ کالا
commodity broker
واسطه کالا
commodity agreement
موافقتنامه کالا
commodities exchange
بورس کالا
collection of goods
دریافت کالا
fairs
نمایشگاه کالا
order for goods
سفارش کالا
copper alloy
همبسته کالا
commodity code
علامت کالا
commodity exchange
مبادله کالا
commodity flow
جریان کالا
consignor
فرستنده کالا
commodities
کالا جنس
commodity
کالا جنس
on receipt of the goods
بوصول کالا
interchange
مبادله کالا
on receipt of the goods
برسیدن کالا
interchanged
مبادله کالا
commodity market
بازار کالا
interchanging
مبادله کالا
barters
دادوستد کالا
fair
نمایشگاه کالا
lien on goods
حق حبس کالا
inventory
صورت کالا
bill of goods
صورت کالا
fate of goods
وضعیت کالا
fairer
نمایشگاه کالا
holds
انبار کالا
mock up
مدل کالا
commodity broker
دلال کالا
fairest
نمایشگاه کالا
warehouse
انبار کالا
hold
انبار کالا
strike below
بردن کالا به انبار
selling costs
هزینههای فروش کالا
storehouse
مخزن انبار کالا
to discharge goods
کالا را تخلیه کردن
shipper
فرستنده کالا با کشتی
sales tax
مالیات بر فروش کالا
turnover tax
مالیات بر گردش کالا
to countermand goods
سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods
تحریم کردن کالا
goods train
قطار حمل کالا
trade channel
کانال توزیع کالا
shipping agent
موسسه حمل کالا
unit cost
هزینه هر واحداز کالا
total revenue
قیمت کل فروش یک کالا
stocked
موجودی کالا ذخیره
storehouses
مخزن انبار کالا
storeroom
مخزن انبار کالا
stock requisition
تقاضا جهت کالا
goods trains
قطار حمل کالا
stock
موجودی کالا ذخیره
the goods are orlie in pledge
کالا در گرو اوست
object
کالا اعتراض کردن
consignment note
سند ارسال کالا
consignor
حمل کننده کالا
consignor
ارسال کننده کالا
containerization
حمل کالا با کانتینر
fairing
ارمغانی که از نماسشگاه کالا
clearance
ترخیص کالا ازگمرک
mock up
نمونه نمایشی کالا
order time
زمان سفارش کالا
owner's risk
ریسک صاحب کالا
price
ارزش پولی کالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com