English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
polish notation نشان گذاری لهستانی
Search result with all words
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
Other Matches
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
notations نشان گذاری
notation نشان گذاری
mark sensing نشان گذاری
impression نشان گذاری
impressions نشان گذاری
idegraphy نشان گذاری
positional notation نشان گذاری مرتبهای
positional notation نشان گذاری مکانی
radix notation نشان گذاری مبنایی
postfix notation نشان گذاری پسوندی
prefix notation نشان گذاری پیشوندی
punctuation نشان گذاری تاکید
scientific notation نشان گذاری علمی
excess n notation نشان گذاری با افزونی n
binary notation نشان گذاری دودوئی
binary notation نشان گذاری دودویی
iinfix notation نشان گذاری میانوندی
infix notation نشان گذاری میانوندی
decimal notation نشان گذاری دهدهی
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
rubrication نشان گذاری برنگ قرمز
octal notation نشان گذاری هشت هشتی
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
punctuating نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated نشان گذاری کردن نقطه دار
milestone بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
poles لهستانی
polish :لهستانی
pole لهستانی
polish opening لهستانی
polishes :لهستانی
polack لهستانی
polak لهستانی
the polish refugees مهاجرین لهستانی
sokolsky opening گشایش لهستانی
orang utan opening گشایش لهستانی
hetman فرمانده لهستانی
polish defence دفاع لهستانی
polish gambit گامبی لهستانی
polkas رقص لهستانی پولکا
polka رقص لهستانی پولکا
the polish refugees گریختگان یا فراریان لهستانی
Polonaise rugs فرش های لهستانی
mazurka رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
copernician وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
posy [bouquet] یک دسته گل [مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
polonaise نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
Chelsea carpet فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
markings نشان دار سازی نشان
marking نشان دار سازی نشان
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark نشان کردن نشان
marks نشان کردن نشان
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
lineation خط گذاری
indention تو گذاری
coding کد گذاری
nominations نام گذاری
spacing فاصله گذاری
lettering حروف گذاری
piping لوله گذاری
syntheses هم گذاری اختلاط
juxtaposition پهلوی هم گذاری
nomination نام گذاری
inunction مرهم گذاری
signallzation علامت گذاری
coding کد گذاری چیزی
indents دندانه گذاری
indenting دندانه گذاری
exposure درمعرض گذاری
synthesis هم گذاری اختلاط
pointing نقطه گذاری
lable جهت گذاری
filling لایی گذاری
structuralization بنیان گذاری
mining مین گذاری
fillings لایی گذاری
discrimination فرق گذاری
numbering شماره گذاری
disposure درمعرض گذاری
insulation عایق گذاری
indentations دندانه گذاری
punctuation نقطه گذاری
indentation دندانه گذاری
indent دندانه گذاری
finances سرمایه گذاری
invested سرمایه گذاری
synthesised هم گذاری کردن
synthesises هم گذاری کردن
synthesising هم گذاری کردن
prochronism جلوترتاریخ گذاری
synthesize هم گذاری کردن
synthesized هم گذاری کردن
synthesizes هم گذاری کردن
synthesizing هم گذاری کردن
preterition فرو گذاری
prefixture سرواژه گذاری
prefixture جلو گذاری
financing سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
finance سرمایه گذاری
minelaying مین گذاری
prefixion پیش گذاری
prefixion جلو گذاری
prefixion سرواژه گذاری
investing سرمایه گذاری
prefixture پیش گذاری
puncuation نقطه گذاری
invests سرمایه گذاری
sedimentation لایه گذاری
sedimentation رسوب گذاری
sequencing ترتیب گذاری
aggradation ابرفت گذاری
limit of load حد بار گذاری
casing لوله گذاری
nomography فن قانون گذاری
casings لوله گذاری
petarder مامورخرج گذاری پل
nomographer قانون گذاری
nomenclauture نام گذاری
scale factor مقیاس گذاری
masking نقاب گذاری
invest سرمایه گذاری
tubing لوله گذاری
capitalization سرمایه گذاری
lodgment ودیعه گذاری
earmarking علامت گذاری
lodgement ودیعه گذاری
exposures درمعرض گذاری
devising ارث گذاری
enterprise سرمایه گذاری
enterprises سرمایه گذاری
demomination نام گذاری
heading عنوان گذاری
headings عنوان گذاری
policy-making سیاست گذاری
collocation باهم گذاری
investments سرمایه گذاری
pricing قیمت گذاری
policy making سیاست گذاری
indexing شاخص گذاری
coronations تاج گذاری
markings علامت گذاری
coronation تاج گذاری
legislation قانون گذاری
marking علامت گذاری
grading نمره گذاری
pagination صفحه گذاری
scoring نمره گذاری
dimensioning اندازه گذاری
mark علامت گذاری
investment سرمایه گذاری
marks علامت گذاری
costing هزینه گذاری
costing قیمت گذاری
sanding ماسه گذاری
ovulation تخمک گذاری
settings کار گذاری
setting کار گذاری
frustration عقیم گذاری
frustrations عقیم گذاری
scaling مقیاس گذاری
ovulations تخمک گذاری ها
devises ارث گذاری
coding علامت گذاری
padding لایی گذاری
edging لبه گذاری
codes and codification علامت گذاری
trapping تله گذاری
hypothecation رهن گذاری
hypothecation گرو گذاری
hyphenation خط تیره گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com