Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
epicentre
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
epicentres
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
Other Matches
outcrop
فهور چینه درسطح زمین
outcrops
فهور چینه درسطح زمین
geodesical
وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
geodetic
وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
earthquakes
زمین لرزه
earthquake
زمین لرزه
world shaking
زمین لرزه
tidal waves
موجهای پس از زمین لرزه
seismism
پدیدههای زمین لرزه
seismic
وابسته به زمین لرزه مرتعش
the victims of the earthquake
اسیب دیگان از زمین لرزه
microseism
زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
surface zero
نقطه صفر زمین
neutral earth
زمین کردن نقطه صفر
perigee
نزدیکترین نقطه مدار به کره زمین
departure end
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
hyperborean
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
offset distance
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
succeeding spot
نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
to chop out
درسطح پدیدارشدن
sophisticated
مشگل وپیچیده درسطح بالا
wells
درسطح امدن وجاری شدن
well
درسطح امدن وجاری شدن
surface dive
غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
plan range
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
collage
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pteropod
نرم تنان شکم پای شناور درسطح دریا
mobile equipment pool
بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
vibrators
لرزه گر
shiver
لرزه
vibrator
لرزه گر
quaking
لرزه
shivered
لرزه
oscillations
لرزه
quaked
لرزه
shivering
لرزه
jars
لرزه
thrill
لرزه
jar
لرزه
thrills
لرزه
shivery
لرزه
quake
لرزه
tremor
لرزه
tremors
لرزه
fremitus
لرزه
tremour
لرزه
oscillation
لرزه
quakes
لرزه
jarred
لرزه
aftershock
پس لرزه
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
synchronous vibrator
لرزه گر همزمان
seismology
لرزه شناسی
seismograph
لرزه نگار
seismographs
لرزه نگار
seismogram
لرزه نگاشت
vibratility
لرزه نوسان
vibrationless
بدون لرزه
vibratory testing machine
لرزه سنج
multivibrator
لرزه گر مرکب
vibrational
لرزه نوسان
vibration
لرزه نوسان
trembles
لرز لرزه
trembled
لرز لرزه
tremble
لرز لرزه
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
laitance
حبابی که پس از بتن ریزی درسطح بتن فاهر میشود وباعث متخلخل شدن سطح بتن میگردد
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
isoseismic line
خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
point
نقطه
spotter
نقطه نقطه
stpular
نقطه نقطه
dot
نقطه
prick
نقطه
ice point
نقطه یخ
speck
نقطه
specks
نقطه
pricks
نقطه
pricked
نقطه
ice melting point
نقطه یخ
dotting
نقطه
speckle
نقطه
spots
نقطه
spot
نقطه
ellipsis
سه نقطه
[...]
two dots one dash line
خط دو نقطه یک خط
punctum
نقطه
punctate
نقطه نقطه
pricking
نقطه
punctulate
نقطه نقطه
dotty
نقطه نقطه
punctation
نقطه
neel point
نقطه نل
full stops
نقطه
full stop
نقطه
jots
نقطه
jot
نقطه
punchation
نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
period
نقطه
tittle
نقطه
point to point
نقطه به نقطه
jotted
نقطه
periods
نقطه
ordinate
عرض نقطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com