Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
Other Matches
datum
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
true origin
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
reference datum
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
chart datum
مبنای عمق نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
surveying polygon
شبکه نقشه برداری
survey control
نقطه کنترل نقشه برداری
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
intermediate sight
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
ternary
در مبنای سه
hexadecimal
مبنای 61
troop basis
مبنای یکان
binary number system
سیستم مبنای دو
base of fire
مبنای اتش
fixed radix
با مبنای ثابت
ration basis
مبنای جیره
monetary base
مبنای پولی
data base
مبنای اطلاعات
tax base
مبنای مالیاتی
ternary
سه مبنایی در مبنای سه
fire base
مبنای اتش
unit of issue
مبنای توزیع
mobilization base
مبنای بسیج
refrence
مبنای مقایسه
force basis
مبنای یکان
basic of issue
مبنای توزیع
on trust
بر مبنای اعتبار
datum line
خط مبنای سنجش
sentience
مبنای حس وحساسیت
computer based
بر مبنای کامپیوتر
number base
مبنای عددی
rationale
مبنای کار
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
force basis
یکانهای مبنای هر قسمت
ruled based deduction
استنباط بر مبنای مقررات
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
basic of issue
مبنای واگذارکردن اقلام
mission load
بار مبنای عملیاتی
datum sweeping mark
علامت مبنای روبش
datum plane
سطح مبنای اب دریا
datum plane
سطح مبنای ارتفاع
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
software base
مبنای نرم افزار
wartime load
بار مبنای ناو
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
base reserves
اماد مبنای ذخیره
fire support base
مبنای پشتیبانی اتش
troop basis
مبنای واگذاری یکان
computed goto
جهش بر مبنای محاسبه
b
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
peak load pricing
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
line of site
خط تراز یا مبنای افق توپ
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
altitude datum
سطح مبنای ارتفاع سنجی
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
keypad
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
hydrographic datum
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
time preference theory of interest
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
denary notation
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
ambulance basic relay post
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
parametric estimate
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
hex
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
an unprincipled conduct
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
prosyllogism
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
marginal productivity theory of
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
stare decisis
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
hexadecimal notation
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
base logistical command
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
opportunism
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
underconsumption theory of
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
gyro plane
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
majority rule
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
equities
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equity
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hexadecimal notation
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
e r p
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
f
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
indicts
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
foxes
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
racism
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
popular front
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
grid chart
شبکه مختصات
grid coordinates
مختصات شبکه
specification
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
push pop stack
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
assemble capital stock
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
military grid
شبکه مختصات نظامی
centroid
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
e
عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
referee
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
refereed
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
dogs
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dog
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogging
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
gyrohorizon
افق ژیروسکوپ سطح مبنای ژیروسکوپ
stopped
ایستگاه نقطه
stop
ایستگاه نقطه
stopping
ایستگاه نقطه
stops
ایستگاه نقطه
grid
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grids
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
Moghat
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
mapping
نقشه برداری
surveys
نقشه برداری
land surveying
نقشه برداری
surveying
نقشه برداری
survey
نقشه برداری
topography
نقشه برداری
surveyed
نقشه برداری
net control
ایستگاه کنترل شبکه
roamer
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
survey
نقشه برداری زمینی
surveying insatrument
اسباب نقشه برداری
surveyers notebook
دفتر نقشه برداری
survey land
نقشه برداری زمین
stencil plate
الگوی نقشه برداری
cadastral survey
نقشه برداری زمینی
chain survey
نقشه برداری زنجیری
survey control
کنترل نقشه برداری
mapping
نقشه برداری کردن
ground survey
نقشه برداری زمینی
field survey
نقشه برداری زمینی
tacheometer
دوربین نقشه برداری
surveying error
خطای نقشه برداری
surveyor's staff
ژالون نقشه برداری
leveling staff
ژالون نقشه برداری
surveys
نقشه برداری زمینی
surveying
نقشه برداری ممیزی
flying levels
خط تراز نقشه برداری
aerial survey
نقشه برداری هوایی
surveyed
نقشه برداری زمینی
topographical surveying
نقشه برداری ارتفاعی
surveying
مساحی نقشه برداری
surveying instrument
الات نقشه برداری
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
sight front
دید جلو در نقشه برداری
connection survey
نقشه برداری منطقه ربط
relief
نقشه برداری عوارض زمین
gunter's chain
متر فلزی نقشه برداری
back sight
دید عقب در نقشه برداری
alidade
یکی از وسایل نقشه برداری
survey control
سیستم کنترل نقشه برداری
line of sight
مسیر دید در نقشه برداری
egoism
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
tribrach
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
hypsography
نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
triangulation survey
نقشه برداری به روش مثلث بندی
surveyed chart
طرح تیر نقشه برداری شده
hydrography
نقشه برداری از ابهای روی زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com