English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
tom collins نوعی مشروب الکلی مرکب ازجین واب وغیره
Other Matches
liquors مشروب الکلی
booze مشروب الکلی
liquor مشروب الکلی
boozed مشروب الکلی
boozing مشروب الکلی
boozes مشروب الکلی
john barleycorn مشروب الکلی خانگی
stimulants مشروب الکلی انگیزه
stimulant مشروب الکلی انگیزه
bone dry کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند
ratafia مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
swats ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی
ratafee مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
soda water مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد
chaser آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punched مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punches مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
mead نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
ginger ale نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ales نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
timbale خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
soy سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
hutch نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutches نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
jigs نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
jig نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
casserole نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
casseroles نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
rack نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracks نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracked نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racks نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
liquors مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
liquor مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
combined influence mine مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
alcoholic الکلی
alcoholics الکلی
lusher الکلی
lush الکلی
lushest الکلی
lushes الکلی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
alcoholic intoxication مسمومیت الکلی
non-alcoholic <adj.> غیر الکلی
alcohol lamp چراغ الکلی
spirit lamp چراغ الکلی
alcohol thermometer دماسنج الکلی
spirit thermometer دماسنج الکلی
alcoholic fermentation تخمیر الکلی
alcohol burner چراغ الکلی
delirium tremens جنون الکلی
alcoholic paranoid پارانوئید الکلی
spiriting مشروبات الکلی
spirit مشروبات الکلی
dipsomania جنون الکلی
an alcoholic liquor نوشابه الکلی
dt's هذیان الکلی
jimjams هذیان الکلی
spirits مشروبات الکلی
soda pop نوشیدنی غیر الکلی
alcoholic hallucinosis توهم زدگی الکلی
frutex شراب شربت الکلی
soft drink نوشابه غیر الکلی
alcohol هرنوع مشروبات الکلی
alcoholic blackout یاد زدودگی الکلی
alcoholic dementia زوال عقل الکلی
off-licence فروشگاه نوشابههای الکلی
off-licences فروشگاه نوشابههای الکلی
soft drinks نوشیدنی غیر الکلی
acute alcoholic intoxication مسمومیت حاد الکلی
delirium tremens روان اشفتگی الکلی
firewater نوشابه الکلی قوی
soft drink نوشیدنی غیر الکلی
alcoholic psychosis روان پریشی الکلی
drinker’s nose آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
dipsomania میل مفرط به نوشابههای الکلی
nonalcoholic drinks نوشیدنی های غیر الکلی
boozer's nose آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
red-nose آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi مرکب الفرس متن الفرس مرکب
teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotallers طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
abstinence ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
booze مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
speakeasy محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
temperance طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
abstemious مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
boozing مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
eye water خلط چشم یکجورنوشابه الکلی که انرامیگویند
boozes مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
swizzle انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
boozed مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
bone dry جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
rosolio یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش
apTritif نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود
acrasy بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت
dipsomaniac کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
drink مشروب
tipple مشروب
tippling مشروب
tipples مشروب
drinks مشروب
strunt مشروب
pottle مشروب
beverages مشروب
beverage مشروب
tippled مشروب
jake leg فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
drinker مشروب خور
intoxicants مشروب مسکر
snorting جرعه مشروب
rummer لیوان مشروب
purls مشروب مالت
drinkers مشروب خور
snorts جرعه مشروب
hooch مشروب تند
snorted جرعه مشروب
purl مشروب مالت
slumgulion مشروب بی مزه
purled مشروب مالت
purling مشروب مالت
shots یک گیلاس مشروب
halazone پودرضدعفونی اب مشروب
boozy وابسته به مشروب
booziest وابسته به مشروب
boozier وابسته به مشروب
slugs یک جرعه مشروب
slugged یک جرعه مشروب
intoxicant مشروب مسکر
A good stiff ( strong ) alchoholic drink . مشروب پرمایه
slug یک جرعه مشروب
bootleg مشروب قاچاق
boozer مشروب خور
barkeeper مشروب فروش
birl مشروب خوردن
shot یک گیلاس مشروب
barkeep مشروب فروش
snort جرعه مشروب
boozers مشروب خور
aperitif نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
rum running حمل مشروب قاچاق
bibber ادم معتاد به مشروب
sups شام دادن مشروب
wish wash مشروب ابکی اب زیپو
carouse در مشروب افراط کردن
swizzle مشروب مست کننده
hard drink مشروب قوی و پر الکل
nightcap مشروب قبل ازخواب
hooch مشروب قاچاقی وپست
nightcaps مشروب قبل ازخواب
dramshop سالن مشروب فروشی
dramshop بار مشروب فروشی
bottlegger فروشنده مشروب قاچاق
strong drink مشروب قوی و پر الکل
hollands جین یا مشروب هلندی
It melts in the mouth. مثل آب مشروب می خورد
puffs مشروب گازدار پفک
caroused در مشروب افراط کردن
carouses در مشروب افراط کردن
sup شام دادن مشروب
supping شام دادن مشروب
supped شام دادن مشروب
puff مشروب گازدار پفک
grogshop دکان مشروب فروشی
carousing در مشروب افراط کردن
puffing مشروب گازدار پفک
acnerosacea ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
skid row محله مشروب فروشهای ارزان
shebeen مشروب فروش بدون پروانه
schnapps مشروب جین قوی هلندی
sloshes غذای چسبناک مشروب لزج
sloshing غذای چسبناک مشروب لزج
slosh غذای چسبناک مشروب لزج
slopping مشروب رقیق وبی مزه
slopped مشروب رقیق وبی مزه
bowlers مشروب خوارافراطی دائم الخمر
bowler مشروب خوارافراطی دائم الخمر
to take a cup too much <idiom> بیش از اندازه مشروب خوردن
He drank himself to death. آنقدر مشروب خورد تامرد
slop مشروب رقیق وبی مزه
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
root beer مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
To drink on an empty stomach. روی شکم خالی مشروب خوردن
root beers مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
refect با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن
mazer جام مشروب خوری چوبی بزرگ
He gets keyed up with a few drinks . با چند گیلاس مشروب میزان می شود
traumatizes باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
After a few drinks, everyone got a bit high. پس از چند گیلاس مشروب کله ها همه گرم شد.
daiquiri مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
traumatised باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatises باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
swizzle stick چوب نازکی برای بهم زدن مشروب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com