English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
English Persian
paint نگارگری کردن نقاشی کردن
paints نگارگری کردن نقاشی کردن
Other Matches
contour نقاشی کردن طراحی کردن
brush نقاشی کردن
impaint نقاشی کردن
picturing نقاشی کردن
brushes نقاشی کردن
picture نقاشی کردن
pictures نقاشی کردن
pictured نقاشی کردن
bepaint نقاشی کردن
fresco نقاشی ابرنگی کردن
frescoes نقاشی ابرنگی کردن
crayons مداد ابرو نقاشی کردن
crayon مداد ابرو نقاشی کردن
mezzotint نقاشی سایه روشن کردن
mezzotinto نقاشی سایه روشن کردن
To fake an oil – painting . یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
paint progarm برنامه نگارگری
vorticism مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
image تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
daubery نقاشی بد
canvas نقاشی
pictorial art نقاشی
canvases نقاشی
painting نقاشی
daubry نقاشی بد
the brush نقاشی
paintings نقاشی
portrait نقاشی
portraits نقاشی
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
easels سه پایه نقاشی
illusionism نقاشی از منافرخیالی
pastel نقاشی بامدادرنگی
his painting lacked repose نقاشی وی توافق
nocturne نقاشی از منظره شب
tablature تصویر نقاشی
nocturnes نقاشی از منظره شب
finger painting نقاشی انگشتی
pallet knife کاردک نقاشی
palette knife کاردک نقاشی
paysage نقاشی دورنما
palette knives کاردک نقاشی
easel سه پایه نقاشی
tableaux پرده نقاشی
frescoes نقاشی دیواری
animation نقاشی متحرک
animations نقاشی متحرک
mural نقاشی دیواری
murals نقاشی دیواری
portraiture نقاشی از صورت
finger painting نقاشی با انگشت
mirror drawing نقاشی از ایینه
fresco نقاشی دیواری
spackle بتونه نقاشی
painting and the like نقاشی و مانند ان
tableau پرده نقاشی
tableaus پرده نقاشی
living picture پرده نقاشی
plychromy نقاشی رنگارنگ
wall painting نقاشی دیواری
water colour نقاشی ابرنگی
watercolor نقاشی ابرنگ
paint رنگ نقاشی
paints رنگ نقاشی
aquarelle نقاشی اب و رنگی
pencils نقاشی مدادی
drawing key کپیه نقاشی
sand painting نقاشی روی شن
miniatures نقاشی باتذهیب
painted نقاشی شده
miniature نقاشی باتذهیب
white ground technique اسلوب نقاشی
polychromy نقاشی رنگارنگ
oil painting نقاشی بارنگ
oil paintings نقاشی بارنگ
graphic مربوط به نقاشی
illusiansm نقاشی سه بعدی
pencilling نقاشی مدادی
picture gallery اطاق نقاشی
pencil نقاشی مدادی
scumble رنگهای نقاشی
aqua relle نقاشی اب و رنگی
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
wooed افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
to wipe out پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
corrects تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
woos افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
preach وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crosses تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstood مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
married under a contract unlimited perio زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
withstand مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
infringing تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
correct تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
withstanding مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crossest تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
correcting تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringe تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
woo افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilising گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringed تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
exploit استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilize گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringes تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
exploits استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
times تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
point اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
sterilised گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
exploiting استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilises گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
old masters نقاشی هر یک از این هنرمندان
scenograph منظره نقاشی شده
oil painting نقاشی رنگ روغنی
comic strips فیلمهای نقاشی شده
comic strip فیلمهای نقاشی شده
graphic مربوط به نقاشی یاترسیم
oil paintings نقاشی رنگ روغنی
old master نقاشی هر یک از این هنرمندان
panel نقاشی روی چوی
vase painting نقاشی روی سفال
sea piece نقاشی منظره دریا
scenography نقاشی پردههای نمایش
tableau دور نمای نقاشی
Oil painting . نقاشی رنگ روغن
line drawing نقاشی با مداد وقلم
line drawings نقاشی با مداد وقلم
tablature نقاشی دیواری یا سقفی
animated cartoon فیلمهای نقاشی شده
fresco نقاشی ابرنگی روی گچ
oil color روغن مخصوص نقاشی
paint brush قلم موی نقاشی
plafond سقف نقاشی شده
palette جعبه رنگ نقاشی
frescoes نقاشی ابرنگی روی گچ
palettes جعبه رنگ نقاشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com