English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English Persian
copied نگهبان مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
Search result with all words
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
Other Matches
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
communication line خط مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
telenet شبکه مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
signal communications ارتباطات مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communication security برقراری تامین مخابراتی
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
way station ایستگاه رله مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
signal علایم مخابراتی مخابرات
signaled علایم مخابراتی مخابرات
signalled علایم مخابراتی مخابرات
communications server سرویس دهنده مخابراتی
communications software نرم افزار مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
volume قدرت دستگاه مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
gallant نگهبان
guard dog سگ نگهبان
chasers نگهبان
ward نگهبان
chaser نگهبان
inspectors نگهبان
keeper نگهبان
custodian نگهبان
watch man نگهبان
lifeguards نگهبان
lifeguard نگهبان
custodians نگهبان
custodial نگهبان
enntinel نگهبان
inspector نگهبان
watch dog سگ نگهبان
body guard نگهبان
wards نگهبان
sentinel نگهبان
conservator نگهبان
sentinels نگهبان
K9 [canine] سگ نگهبان
custodier نگهبان
custos نگهبان
police dog سگ نگهبان
watchman نگهبان
guardsmen نگهبان
watchdog سگ نگهبان
guarding نگهبان
watchdogs سگ نگهبان
guard نگهبان
escort نگهبان
escorted نگهبان
guards نگهبان
guardsman نگهبان
watchmen نگهبان
keepers نگهبان
escorting نگهبان
escorts نگهبان
on guard نگهبان
look out نگهبان
duty نگهبان
guardian نگهبان
guardians نگهبان
life guard نگهبان
out post نگهبان
watching نگهبان
sentry نگهبان
sentries نگهبان
warden نگهبان
wardens نگهبان
watch نگهبان
watched نگهبان
watches نگهبان
left half back نگهبان چپ
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
officer of the day افسر نگهبان
watch officer افسر نگهبان
officer of the watch افسر نگهبان
trick سکانی نگهبان
curators نگهبان متصدی
curator نگهبان متصدی
tricked سکانی نگهبان
memory guard نگهبان حافظه
tricking سکانی نگهبان
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
interior guard نگهبان داخلی
guardian council شورای نگهبان
guard signal علامت نگهبان
guard post پایه نگهبان
wardens نافر نگهبان
port watch نگهبان بندر
warden نافر نگهبان
churchmen نگهبان کلیسا
cover نگهبان بگوش
coverings نگهبان بگوش
guardian angel فرشته نگهبان
to stand sentinel نگهبان گذاشتن در
bailiff نگهبان دژ سلطنتی
bailiffs نگهبان دژ سلطنتی
covers نگهبان بگوش
churchman نگهبان کلیسا
watchdog سگ پاسبان نگهبان
watchdogs سگ پاسبان نگهبان
right half back نگهبان راست
relief of sentry عوض نگهبان
radio guard نگهبان بی سیم
guard band باند نگهبان
curing membrane پوسته نگهبان
anchor watch نگهبان لنگر
arcturus نگهبان شمال
factionary نگهبان قراول
beach patrol نگهبان ساحلی
air sentinel نگهبان هوایی
beach patrol نگهبان اسکله
boat gang نگهبان قایق
gangway staff نگهبان پله
flag guard نگهبان پرچم
guardsmen سرباز هنگ نگهبان
cryptoguard نگهبان اطاق رمز
service officer افسر ارشد نگهبان
wardress نگهبان و محافظ زن در زندان
rangeguard نگهبان میدان تیر
attendant همراه نگهبان کشیک
guardsman سرباز هنگ نگهبان
armorer نگهبان اسلحه زراد
Beefeaters نگهبان برج لندن
Beefeater نگهبان برج لندن
attendants همراه نگهبان کشیک
warder نگهبان دروازه یا قصر
watch dog ناو نگهبان ناوگان
time orderly نگهبان اعلام ساعت
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
warders نگهبان دروازه یا قصر
sentry box سایبان چوبی نگهبان
earth retaining wall دیوار نگهبان خاک
air controlman نگهبان کنترل هوایی
duty officer افسر نگهبان ستاد
am i the keep of my brother? ایامن نگهبان برادرخودهستم
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
officer of the deck افسر نگهبان عرشه ناو
post گماردن نگهبان قرار دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com