Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
reaction force
نیروی عکس العمل
reflex force
نیروی عکس العمل
Search result with all words
reactionpropulsion
سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
Other Matches
divert action
عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
premium
حق العمل
commission
حق العمل
commission fee
حق العمل
factorage
حق العمل
commissioning
حق العمل
premiums
حق العمل
brokerage
حق العمل
brokage
حق العمل
commissions
حق العمل
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
reaction
عکس العمل
prompt
عکس العمل
respond
عکس العمل
reflex force
فشارعکس العمل
responded
عکس العمل
responds
عکس العمل
commissioners
حق العمل کار
resilient
عکس العمل
reactions
عکس العمل
reactive effect
عکس العمل
factors
حق العمل کار
prompted
عکس العمل
factor
حق العمل کار
reactional
عکس العمل
rough and ready
سریع العمل
commission agent
حق العمل کار
factorage
حق العمل کاری
commissioner
حق العمل کار
prompts
عکس العمل
commissions
حق العمل مامور شدن
response
عکس العمل به دلیلی
on commission
بطورحق العمل کاری
reactions
انفعال عکس العمل
interaction
عکس العمل متقابل
rapid
سریع العمل چابک
immediate action
عکس العمل فوری
retaliation
عکس العمل متقابل
commission
حق العمل مامور شدن
commissioning
حق العمل مامور شدن
responses
عکس العمل به دلیلی
reaction
انفعال عکس العمل
reflex
عکس العمل غیرارادی
modulus of subgrade reaction
ضریب عکس العمل
coefficient of subgrade reaction
ضریب عکس العمل
background count
عکس العمل تشعشع
actual instruction
دستور العمل واقعی
reaction time
زمان عکس العمل
reaction equation
معادله عکس العمل
armature reaction
عکس العمل ارمیچر
reaction curve
منحنی عکس العمل
factors
حق العمل کار نماینده
repercussion
عکس العمل واکنش
reactors
عامل عکس العمل
latency
دوره عکس العمل
transfer instruction
دستور العمل انتقال
reflexology
عکس العمل شناسی
n address instruction
دستور العمل با N نشانی
factor
حق العمل کار نماینده
reflexes
عکس العمل غیرارادی
pseudoinstruction
شبه دستور العمل
reactor
عامل عکس العمل
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
reacted
عکس العمل نشان دادن
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
commission
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
reacting
عکس العمل نشان دادن
reacts
عکس العمل نشان دادن
commissions
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
return
مراجعت کردن عکس العمل
returned
مراجعت کردن عکس العمل
returning
مراجعت کردن عکس العمل
returns
مراجعت کردن عکس العمل
react
عکس العمل نشان دادن
backlash
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
responsive
دارای عکس العمل سریع جواب گو
acoustic circuit
مدار عکس العمل انفجار صوتی
boomerangs
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
deadbeats
زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
deadbeat
زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
triggerman
ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
boomeranging
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomerang
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranged
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
antigen
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
interactive
پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
antigens
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
operation
درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
dummies
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummy
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
del credere
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
reaction time
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
anthropomorphic software
نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
interactive
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
hydrofoil
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoils
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
fire fighting
عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
first fire mixture
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
jet propulsion
نیروی جت
jets
نیروی جت
total force
نیروی کل
jetted
نیروی جت
jet
نیروی جت
jetting
نیروی جت
magnemotive force
نیروی مغناطیسرانی
radiant energy
نیروی موجی
strike force
نیروی ضربتی
exchange force
نیروی تبادلی
purchase element
نیروی منتجه
electromotive force
نیروی الکتروموتوری
adhesive stress
نیروی چسبندگی
electromotive force
نیروی برقرانی
adhesiveness
نیروی چسبندگی
specified command
نیروی اختصاصی
advance force
نیروی پیشروی
explosive force
نیروی انفجار
thews
نیروی عضلانی
the sabre
نیروی نظامی
the power of imagination
نیروی پندار
striking force
نیروی ضربتی
emf
نیروی برقرانی
internal voltage
نیروی الکتروموتوری
amphibious force
نیروی اب خاکی
electrostatic force
نیروی الکتروستاتیکی
law of gravity
نیروی گرانشی
albedo
نیروی بازتابش
lorentz force
نیروی لورنتس
equilibrant
نیروی متعادل
tensile force
نیروی کششی
the enemy
نیروی دشمن
striking force
نیروی یورش
adhesive force
نیروی چسبنده
adhesive force
نیروی چسبندگی
air forces
نیروی هوایی
buoyancy
نیروی بالابری
centrifugal force
نیروی مرکزگریز
tractive effort
نیروی کشنده
fire power
نیروی اتش
total labor force
کل نیروی کار
air force
نیروی هوایی
tractive power
نیروی کشش
navy
نیروی دریایی
buoyancy
نیروی ارشمیدس
pulling power
نیروی کشش
uniaxial force
نیروی تک محوری
external force
نیروی بیرونی
torsional force
نیروی پیچشی
muscularly
با نیروی ماهیچه
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
tide rising force
نیروی کشنداور
mechanized force
نیروی مکانیزه
london force
نیروی لاندنی
external force
نیروی خارجی
static
نیروی ثابت
tonicity
نیروی ارتجاعی
generalized force
نیروی کلی
lifting power
نیروی خیزش
field force
نیروی میدانی
yoghourts
نیروی ذخیره
yoghurt
نیروی ذخیره
yoghurts
نیروی ذخیره
yogurts
نیروی ذخیره
navies
نیروی دریایی
retentiveness
نیروی نگاهداری
by military force
با نیروی نظامی
capillarity
نیروی موئینهای
dispersion force
نیروی پاشیدگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com