| Total search result: 289 (3 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| to go along |
همراه شدن |
| to accompany |
همراه شدن |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| unaccompanied |
بدون همراه |
| write |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد |
| write |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد |
| writes |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد |
| writes |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد |
| fax |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
| faxed |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
| faxes |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
| faxing |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
| incorrect |
نادرست یا به همراه خطا |
| desk |
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها |
| desks |
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها |
| attachment |
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود |
| enhance |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
| enhanced |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
| enhances |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
| enhancing |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
utility |
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد |
| shoot |
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن |
| shoots |
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن |
| smart |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
| smarted |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
| smarter |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
| smartest |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
| smarting |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
| smarts |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
| share |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
| shared |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
| shares |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
| wire |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
| wires |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
| document |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
| document |
1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است |
| documented |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
| documented |
1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است |
| documenting |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
| documenting |
1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است |
| mailbox |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| mailboxes |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| chaperone |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
| chaperone |
همراه دختران جوان رفتن |
| chaperones |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
| chaperones |
همراه دختران جوان رفتن |
| chaperons |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
| chaperons |
همراه دختران جوان رفتن |
| companies |
گروهان همراه کسی رفتن |
| companies |
همراه |
| company |
گروهان همراه کسی رفتن |
| company |
همراه |
| station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
| stationed |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
| stations |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
| cantata |
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود |
| cantatas |
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود |
| convoy |
همراه رفتن |
| convoys |
همراه رفتن |
| female |
استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند |
| camp follower |
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند |
| camp followers |
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند |
| concomitant |
همراه |
| quoting |
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد |
| envelope |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
| envelopes |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
| punch |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
| punched |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
| punches |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
| oratorio |
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار |
| oratorios |
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| record |
لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها |
communication |
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد |
| ballet |
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک |
| ballets |
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک |
| redundant |
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
| redundant |
بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
| attendant |
همراه |
| attendant |
همراه نگهبان کشیک |
| attendants |
همراه |
| attendants |
همراه نگهبان کشیک |
| along |
همراه |
| participant |
همراه |
| participants |
همراه |
| companion |
همراه همدم |
| recorder |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| recorders |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| decision |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
| decisions |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
| attend |
همراه بودن |
| attending |
همراه بودن |
| attends |
همراه بودن |
| accompanied |
همراه بودن |
| accompanies |
همراه بودن |
accompany |
همراه بودن |
| escort |
همراه بدرقه |
| escorted |
همراه بدرقه |
| escorting |
همراه بدرقه |
| Other Matches |
|
attribute |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
| attributes |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
| attributing |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
| peer to peer network |
شبکه همراه به همراه |
| in company with |
همراه |
| non concurrent |
نا همراه |
| accompanied by |
همراه |
| secondary planet |
همراه |
| comrade |
همراه |
| acologte |
همراه |
| on |
همراه |
| mid |
همراه با |
| mid- |
همراه با |
| bundled |
همراه |
| comrades |
همراه |
| accompanying |
همراه |
| to fight with the enemy |
همراه = با |
| spasmodically |
همراه با انقباضات |
| spasmodic |
همراه با انقباضات |
| fraught |
دارا همراه |
| escorts |
همراه بدرقه |
| go along |
همراه رفتن |
| to come along |
همراه امدن |
| to keep company with |
همراه بودن با |
| unbundled |
غیر همراه |
| Accompanied by. Together with . |
به اتفاق (همراه ) |
| on one's coat-tails <idiom> |
همراه کس دیگر |
| sick headache |
سردرد همراه با |
| indiental music |
موزیک همراه |
| good luck to you |
خدا به همراه |
| accommpanying element |
عنصر همراه |
| accompanier |
همراه مصاحب |
| accompanying cargo |
بار همراه |
| accompanying fire |
اتش همراه |
| accompanying sound |
صدای همراه |
| associated sound |
صدای همراه |
| accompanying supplies |
تدارکات همراه |
| bon voyage |
خدا به همراه |
| come along with me |
همراه من بیائید |
| compeer |
قرین همراه |
| door bundle |
بار همراه |
| amaurotic idiocy |
کانایی همراه با نابینایی |
| kick boxing |
بوکس همراه با لگد |
| savate |
بوکس همراه با لگد |
| corps artillery |
توپخانه همراه سپاه |
| bitumen macadam |
سنگریزی همراه با قیر |
| participative |
انبازی کننده همراه |
| ice storm |
طوفان همراه باتگرگ |
| bundled software |
نرم افزار همراه |
| herewith |
همراه این نامه |
| to go along |
همراه کسی رفتن |
| to carry a watch |
ساعت همراه داشتن |
| to accompany |
همراه کسی رفتن |
| wave off |
فرود همراه با سایش |
| typhoons |
توفان همراه با باران |
| typhoon |
توفان همراه با باران |
| Bring your friend along. |
دوستت را همراه بیاور |
| japko chagi |
ضربه پا همراه گرفتن پا |
| chaperon |
همراه دختران جوان رفتن |
| door bundle |
بار پرتابی همراه با چترباز |
| aerial cartwheel |
مارپیچ همراه با پرش وچرخش |
| thundershower |
رگبار همراه با رعد وبرق |
| to cell phone |
با تلفن همراه زنگ زدن |
| to call on the cell phone |
با تلفن همراه زنگ زدن |
| dysuria |
ادرار همراه با سوزش واشکال |
| landing attack |
تک همراه با پیاده شدن به ساحل |
| hit it off with someone <idiom> |
بهترین همراه با کسی داشتن |
| RIFF |
ماده بزرگ همراه ID RIFF. |
| to go along |
همراه رفتن همراهی کردن |
| to bid a persong |
به کسی خدابه همراه گفتن |
| I have nothing to declare. |
کالای گمرکی همراه ندارم. |
| Nothing to declare |
همراه نداشتن کالاهای گمرکی |
| grand mal |
صرع همراه با تشنج وغش |
| thunderstorm |
توفان همراه بااذرخش وصاعقه |
| Goods to declare |
همراه داشتن کالاهای گمرکی |
| thunderstorms |
توفان همراه بااذرخش وصاعقه |
| sidestep traverse |
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو |
| Do you have nothing to declare? |
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟ |
| rear takedown with outside singleleg byl |
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ |
| real number |
عددی که با بخش کسری همراه است . |
| coloratura |
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند |
| coloraturas |
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند |
| callithump |
رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق |
| chaperon |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
| joint product offer |
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر |
| knobstick |
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست |
| multidimensional |
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق |
| oxidative phosphorylation |
فسفریل دار کردن همراه بااکسایش |
| indiental music |
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد |
| striptease |
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه |
| sobs |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
| sobbed |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
| sob |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
| cell phone users while driving |
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی |
| sobbing |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
| subscripted variable |
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود |
| cash with order |
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع |
conditivum |
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی] |
conditorium |
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی] |
| do [verb] |
روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند |
| strophe |
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی |
| milk leg |
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان |
| fortis |
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی |
| bug |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
| best rate of climb speed |
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است |
| users |
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن |
| bundled software |
نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود |
repeating key |
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد |
| blizzards |
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد |
| bugging |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
| bugs |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
| slapstick |
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا |
| blizzard |
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد |
| squire of dames |
کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود |
| user |
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن |
| to play gooseberry |
همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن) |
| creptation |
تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن |
| process |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
| processes |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
| break-dancing |
گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند |
| forms |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
| form |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
| formed |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
| pinout |
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها |
| crab |
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی |
| crabs |
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی |
cist |
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.] |
| acid house |
نوعی موسیقی رقص کهاصولا با استفاده از مواد مخدر توهمزا همراه است |
| multimedia |
کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا |
| SIMD |
معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد |
| table |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| tables |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| tabling |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| tabled |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| We consider it a great honor to have you here with us tonight. |
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم. |
| technical escort |
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند |
| IBM |
کامپیوتر شخصی بر پایه IBM PC ولی به همراه درایو دیسک سخت داخلی و باس ISA |
| covering letters |
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد |
| covering letter |
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد |
| full |
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد. |
| chassis |
فریم فلزی که تختههای مدار را به همراه سیم ها و سوکتهای لازم در سیستم کامپیوتری پوشش داده است |
| antigone |
دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد |
| fullest |
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد. |
| chip |
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود |
| chips |
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود |
| ramdrive.sys |
در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد |
Gigantic Order |
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری] |
| running spare |
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله |
| shift click |
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید |
| lead pony |
اسب همراه اسب اصیل درسان دیدن بعد از مسابقه |
| schizothymia |
جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی |
| multi part stationery |
کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن |
| encapsulation |
دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر |
| corrective maintenance |
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب |
| unbundled software |
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست |
chrome dyes |
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند |
| electrothermal printer |
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود |
accomodation line |
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است |
Marasali |
ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.] |
arabesque [Eslimi] |
طرح اسلیمی [الهام گرفته شده از شاخک ها و پیچک های درخت مو که کل متن را به همراه نگاره های دیگر فرا می گیرد.] |
| discrimination instruction |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
| hexadecimal notation |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
| hex |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
| inflationary recession |
رکود همراه باتورم تورم رکود |
Dudley carpet |
فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان] |
| macbinary |
سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند |
caucasus |
منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است |
| xt |
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند |
Ladik prayer rug |
قالیچه سجاده ای لادیک [این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.] |
| associated |
شریک شدن همراه شدن |
| associate |
شریک شدن همراه شدن |
| associates |
شریک شدن همراه شدن |
| associating |
شریک شدن همراه شدن |
Mamluk Carpets |
فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.] |
| Internet |
شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP |
palmette |
گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.] |
| unstart |
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است |
Tianjan |
شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.] |
Imperial Silk Hunting Carpet |
فرش شکارگاهی ابریشمی درباری [این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.] |
false selvage |
شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.] |
Lambalo |
لامبالو [این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.] |
| run duration |
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند |
| to join company with somebody |
به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن] |
| basic issue items |
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده |
pomegrenate design |
طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.] |
rashwan medallion |
ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.] |
| stagflation |
تورم + رکود تورم همراه با رکود |