English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
hand glider هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
sky surfer هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
Other Matches
sailplaner خلبان هواپیمای بی موتور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
beep هواپیمای بی خلبان
droned هواپیمای بی خلبان
beeped هواپیمای بی خلبان
beeping هواپیمای بی خلبان
beeps هواپیمای بی خلبان
drones هواپیمای بی خلبان
drone هواپیمای بی خلبان
droning هواپیمای بی خلبان
gliders هواپیمای بی موتور
sailplane هواپیمای بی موتور
glider هواپیمای بی موتور
soaring خلبانی هواپیمای بی موتور
sailplaning راندن هواپیمای بی موتور
turbojet engine موتور هواپیمای دارای توربین جت
variometer دستگاه فشارسنج هواپیمای بی موتور
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
parasol wing بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
glide ratio نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
gonfalon پرچمی که نوارهای باریک یاپرچمهای کوچک از ان اویزان است
center تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
lift وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifted وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifting وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifts وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
small sircraft هواپیمای کوچک
floater هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
lightplane هواپیمای شخصی کوچک وسبک
pilot motor موتور کوچک
fractional h.p. motor موتور کوچک
outboard motor موتور کوچک قایق
outboard motors موتور کوچک قایق
jet star نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
trolling motor موتور کوچک سوارشده روی قایق پاروزنی
palmtop کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود
transmissions سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
copilot کمک خلبان خلبان دوم
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
stirling cycle سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
boost charge ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
capacitor start induction motor موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
blade cuff قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
subscript حرف کوچک که زیر خط بقیه حروف چاپ میشود.
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
plug مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
fly sheet اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود
plugging مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugs مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
microprocessor UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessors UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
fused وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fuse وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
right منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righting منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
hand-held کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
thermal کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
pinchwheel چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
audio چرخ نوار ضبط مغناطیسی در یک پوشش کوچک که وارد دستگاه ضبط صدا میشود
selections دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selection دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
hand-held وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
magnetic tape جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
fragmentation حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
virtual حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
fly boy خلبان
aivatrix خلبان زن
aviator خلبان
aeronaut خلبان
piloted خلبان
pilot خلبان
pilots خلبان
aviators خلبان
pilotless بی خلبان
suspension bridges پل اویزان
suspension bridge پل اویزان
dangling اویزان
clinch اویزان
clinched اویزان
dangles اویزان
dangle اویزان
clinching اویزان
overhanging اویزان
pensile اویزان
penduline اویزان
dangler اویزان
pendent اویزان
clinches اویزان
dangled اویزان
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
nautical خلبان کتاب
cockpits کابین خلبان
soloists خلبان تک پرواز
soloist خلبان تک پرواز
co-pilot کمک خلبان
cockpit اطاقک خلبان
automatic pilot خلبان اتوماتیک
automatic pilots خلبان اتوماتیک
co-pilots کمک خلبان
flying officer افسر خلبان
co pilot کمک خلبان
first pilot خلبان اول
cockpits اطاقک خلبان
cockpit کابین خلبان
copilot کمک خلبان
cockpit canopy سایبان خلبان
compilot کمک خلبان
autopilot خلبان اتوماتیک
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
hang اویزان کردن
dangle اویزان بودن
suspension اویزان کردن
suspensions اویزان کردن
stage نیمکت اویزان
basket tie گره اویزان
stages نیمکت اویزان
pendant switch کلید اویزان
dangled اویزان بودن
hangs اویزان کردن
dangles اویزان بودن
suspension insulator مقره اویزان
suspension cable کابل اویزان
suspension bow رکاب اویزان
monorails ترن اویزان
hook-ups نقشه اویزان
hook-up نقشه اویزان
hook up نقشه اویزان
monorail ترن اویزان
suspension bucket سطل اویزان
suspensions اویزان اویزانی
dangling اویزان بودن
suspension اویزان اویزانی
suspension ladder نردبان اویزان
suspending اویزان کردن
overhangs اویزان بودن
flappy اویزان وگشاد
hitch tie گره اویزان
lippy پر رو دارای لب اویزان
suspend اویزان کردن
hook on اویزان کردن
overhead rial ریل اویزان
suspends اویزان کردن
overhang اویزان بودن
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
aces خلبان ماهر و متهور
army aviator خلبان نیروی زمینی
army aviator خلبان هوانیروز نیروزفر
ace خلبان ماهر و متهور
unattended به طور خودکار بی خلبان
pilot's trace کالک دستی خلبان
fury نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
cockpit اطاقک خلبان درهواپیما
cockpits اطاقک خلبان درهواپیما
overhang اویزان کردن یا شدن
acrochordon دارای زگیل اویزان
hanging اویزان درحال تعلیق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com