Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
chicks
هواپیمای خودی
Other Matches
lead aircraft
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
droned
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing
به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
clean aircraft
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
dive bomber
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
auto cat
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
bogies
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
escort aircraft
هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighters
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
flying crane
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
notional aircraft
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
fighter
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
friendlier
خودی
friendly
خودی
friendliest
خودی
friendlies
خودی
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
internal heating
گرمایش خودی
self directed
پیش خودی
we group
گروه خودی
in group
گروه خودی
friendly
نیروی خودی
friendliest
نیروی خودی
friendlies
نیروی خودی
friendlier
نیروی خودی
blue forces
نیروهای خودی
own goals
گل به دروازه خودی
own goal
گل به دروازه خودی
spontaneity
خود به خودی
friendly forces
نیروهای خودی
friendly state
کشور خودی
homeling
بازیگر خودی
familiar
مانوس خودی
insiders
خودی خودمانی
home
زمین خودی
insider
خودی خودمانی
homes
زمین خودی
upcourt
سبد خودی
spontaneous
خود به خودی
relative
خودی نسبی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
touchdowns
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdown
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
attack plane
هواپیمای تک
c a
هواپیمای سی 5 ا
floatplane
هواپیمای اب
jet airplane
هواپیمای جت
tailless aircraft
هواپیمای بی دم
anti submarine
هواپیمای ضد زیردریایی
administrative flight
هواپیمای اداری
aerodyne
هواپیمای موتوری
air ambulance
هواپیمای امبولانس
sailplane
هواپیمای بی موتور
airliner
هواپیمای مسافربری
sorties
یک هواپیمای تک کننده
jetliner
هواپیمای مسافربری
small sircraft
هواپیمای کوچک
seaplane
هواپیمای دریایی
passenger aircraft
هواپیمای مسافربری
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
seaplanes
هواپیمای دریایی
active aircraft
هواپیمای فعال
floatplane
هواپیمای دریایی
flying boat
هواپیمای ابی
Airbus
هواپیمای ارباس
sweep fighter
هواپیمای اسکورت
tactical aircraft
هواپیمای جنگی
hydro aeroplane
هواپیمای دریایی
naval aircraft
هواپیمای ناوپایه
integrated aircraft
هواپیمای یک پارچه
triplane
هواپیمای سه باله
triphibious
هواپیمای دریایی
triphibian
هواپیمای دریایی
large aircraft
هواپیمای بزرگ
monoplane
هواپیمای یک باله
reconnaissance flight
هواپیمای اکتشافی
Airbuses
هواپیمای ارباس
quadruplane
هواپیمای چهارباله
aircraft defective
هواپیمای معیوب
albatrose
هواپیمای الباتروس
starfighter
هواپیمای جت استارفایتر
assault aircraft
هواپیمای هجومی
battle plane
هواپیمای جنگی
battleplane
هواپیمای جنگی
warplane
هواپیمای جنگی
sortie
یک هواپیمای تک کننده
Canberra
هواپیمای تاکتیکی ب- 75
cargo master
هواپیمای کارگوماستر
cargo transport
هواپیمای ترابری
passenger plane
هواپیمای مسافربری
trimotor
هواپیمای سه موتوره
phantoms
هواپیمای فانتوم
light aircraft
هواپیمای سبک
beep
هواپیمای بی خلبان
beeped
هواپیمای بی خلبان
beeping
هواپیمای بی خلبان
beeps
هواپیمای بی خلبان
airliners
هواپیمای مسافربری
gliders
هواپیمای بی موتور
interceptor
هواپیمای رهگیر
bombers
هواپیمای بمباران
shadow
هواپیمای یدک کش
shadowed
هواپیمای یدک کش
glider
هواپیمای بی موتور
shadowing
هواپیمای یدک کش
shadows
هواپیمای یدک کش
phantom
هواپیمای فانتوم
bomber
هواپیمای بمباران
interceptors
هواپیمای رهگیر
biplane
هواپیمای دوباله
drone
هواپیمای بی خلبان
biplanes
هواپیمای دو باله
hydroplaning
هواپیمای دریایی
hydroplanes
هواپیمای دریایی
hydroplaned
هواپیمای دریایی
drones
هواپیمای بی خلبان
droning
هواپیمای بی خلبان
droned
هواپیمای بی خلبان
hydroplane
هواپیمای دریایی
biplanes
هواپیمای دوباله
biplane
هواپیمای دو باله
fighters
هواپیمای جنگنده
fighter
هواپیمای جنگنده
airliner
هواپیمای مسافربری
shipboard aircraft
هواپیمای ناو پایه
delta dart
هواپیمای یک موتوره دلتادارت
soaring
خلبانی هواپیمای بی موتور
sailplaning
راندن هواپیمای بی موتور
sailplaner
خلبان هواپیمای بی موتور
cut off attack
تک هواپیمای رهگیر به متجاوز
heavier than air aircraft
هواپیمای سنگین تر از هوا
flyable dud
هواپیمای قابل پرواز
fighter interceptor
هواپیمای جنگنده رهگیر
air-to-air
از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
air to air
از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
landing aircraft
هواپیمای در حال فرود
rotary wing
هواپیمای بال گردان
gun bus
هواپیمای توپ انداز
rotor craft
هواپیمای ملخ دار
lighter than air aircraft
هواپیمای سبکتر از هوا
on the line
هواپیمای اماده پرواز
civil aircraft
هواپیمای غیر نظامی
chasers
مفتش هواپیمای شکاری
sorties
هواپیمای اماده به پرواز
all weather fighter
هواپیمای همه هوایی
sortie
هواپیمای اماده به پرواز
aerodyne
هواپیمای سنگین تر از هوا
headers
سردسته هواپیمای شیرجه
active aircraft
هواپیمای درگیر در رزم
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
header
سردسته هواپیمای شیرجه
unmanned aircraft
هواپیمای بدون سرنشین
two seater
اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
chaser
مفتش هواپیمای شکاری
cargo master
نوعی هواپیمای باری
triplane
هواپیمای سه طبقه یا سه باله
torpedo plane
هواپیمای اژدر افکن
bombers
هواپیمای بمب افکن
c 0
هواپیمای سی- 031 هرکولس
turbojet
هواپیمای جت توربین دار
bomber
هواپیمای بمب افکن
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
jet propelled
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
cleaned
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
drone
هواپیمای کنترل از راه دور
jet-propelled
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com