Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
cymric
وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
Other Matches
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
majoring
کبیر
great-
کبیر
great
کبیر
adults
کبیر
adult
کبیر
greatest
کبیر
majored
کبیر
major
کبیر
houseleek
ابرون کبیر
to attain on's majority
کبیر شدن
macrocosm
عالم کبیر
macrocosms
عالم کبیر
absinthium
افسنتین کبیر
bennet
شوکران کبیر
hemlock
شوکران کبیر
conium
شوکران کبیر
green dragon
لوف کبیر
embassador
سفیر کبیر
peter the great
پطر کبیر
Great Britain
جزیرهی بریتانیای کبیر
magna carta
فرمان کبیر منشور بزرگ
arch
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arch-
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arches
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
the pacific ocean
اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
the pacific
اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
partite
قسمتی
triploidy
سه قسمتی
portions
قسمتی
triplex
سه قسمتی
portion
قسمتی
haxamerous
شش بخشی شش قسمتی
split second
قسمتی از ثانیه
leg
قسمتی از مسابقه
legs
قسمتی از مسابقه
spirit
حمیت قسمتی
spirit de corps
حمیت قسمتی
spirit de corps
روحیه قسمتی
flattest
قسمتی از یک عمارت
sectors
قسمتی ازجبهه
sector
قسمتی ازجبهه
tripartition
سه قسمتی کردن
spiriting
حمیت قسمتی
triploid
سه قسمتی سه بخشی
esprit
حمیت قسمتی
double cloister
راهرو دو قسمتی
pate
سر یا قسمتی از سرانسان
esprit de corps
روحیه قسمتی
esprit de corps
حمیت قسمتی
another guess
قسمتی دیگر
flat
قسمتی از یک عمارت
plank
قسمتی ازبرنامه
partial
بخشی قسمتی
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
aliquot part charge
خرج چند قسمتی
helmeted
دارای قسمتی که مانندخودباشد
modules
قسمتی از سفینه فضایی
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
part
[ial]
payment of a fine
پرداخت قسمتی از جریمه
striking out pleading
حذف قسمتی از مدافعات
rebate
پرداخت قسمتی از بدهی
rebates
پرداخت قسمتی از بدهی
module
قسمتی از سفینه فضایی
fractions
کسر درصدی از قسمتی از
creasing
قسمتی از زمین کریکت
expansion joint
اتصال چند قسمتی
march unit
قسمتی ازستون راهپیمایی
crease
قسمتی از زمین کریکت
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
section charge
خرج چند قسمتی
ram's horn
قسمتی ازاستحکامات خندق
creased
قسمتی از زمین کریکت
creases
قسمتی از زمین کریکت
fraction
کسر درصدی از قسمتی از
lobotomy
برش قسمتی از مغز
lobotomies
برش قسمتی از مغز
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
neck
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
aliquot propelling charge
خرج پرتاب چند قسمتی
zaps
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping
پاک نمودن قسمتی از برنامه
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
zapped
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zap
پاک نمودن قسمتی از برنامه
necks
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
baron
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
slot charter
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
barons
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
hash mark
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
whip
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
whipped
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
pneumonectomy
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
freeboard
قسمتی از قایق که بیرون اب است
whips
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
crop
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
tail skid
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
table flap
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
contract termination
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
gastrectomy
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
dairy
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
fat bits
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
cropped
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crops
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
lectionary
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
faubourg
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
saddleback
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
dairies
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
judea
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
flushing
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushes
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
alethiology
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
flush
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
scraps
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
footprints
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
parish
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
skipped
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
scrapping
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
footprint
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
scrapped
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
skips
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
scrap
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
skip
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
descender
قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
beavers
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
headstock
قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
poke
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
bayed
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
Please let me take a share in the expenses.
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
vacuity
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
fermata
تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
warhead
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
appendix
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
warheads
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
entablature
قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
appendixes
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
dower
قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
beaver
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
bay
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
accessory of section
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
almonry
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
pokes
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
leg side
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
bays
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
slabs
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
targum
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
wrists
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
baying
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
slab
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
land tie
تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
but for income
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
outwork
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
footing
قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
daisy ham
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
ullage
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
check point
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
hypotrachelion
[um]
[در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
loft
زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
qube
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com