English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
Other Matches
tranship نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
plotting chart نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
pitot انتن فشارسنج دماغه هواپیما یاکشتی
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
freight کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
eleemosinary relief دستگیری خیر خواهانه یامجانی
aircraft plotter وسیله ناوبر هواپیما
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
noncrew خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
make a diplomatic representation به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
rudder سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
rudders سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
strafing به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
arresting system purchase element وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
the funds قرضه دولتی سهام وام دولتی
homologate اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
crown debt طلب دولتی بستانکاری دولتی
hackney boat کرجی یاکشتی کرایهای
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
bussing اتوبوس
omnibus اتوبوس
busses اتوبوس
a bus اتوبوس
omnibuses اتوبوس
bussed اتوبوس
buses اتوبوس
bused اتوبوس
bus اتوبوس
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
busing اتوبوس
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
I went by bus. من با اتوبوس رفتم.
space time اتوبوس فضایی
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
bus terminal ایستگاه اتوبوس
to go by bus با اتوبوس رفتن
I drove the bus. من اتوبوس را راندم.
minibuses اتوبوس کوچک
body اطاق اتوبوس
trolleybus اتوبوس برقی
trolley car اتوبوس برقی
bus stop ایستگاه اتوبوس
bodies اطاق اتوبوس
bus driver راننده اتوبوس
Airbuses اتوبوس هوایی
bus stops ایستگاه اتوبوس
queue صف اتوبوس و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
bus bay ایستگاه اتوبوس
carfare کرایه اتوبوس
queueing صف اتوبوس و غیره
queues صف اتوبوس و غیره
trolley buses اتوبوس برقی
Airbus اتوبوس هوایی
trolley bus اتوبوس برقی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> دولتی
states دولتی
stating دولتی
state- دولتی
state دولتی
governmental دولتی
belonging to the state <adj.> دولتی
stated دولتی
governmental <adj.> دولتی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
public schools مدارس دولتی
state college دانشکده دولتی
the funds وام دولتی
state university دانشگاه دولتی
public sector بخش دولتی
civil servants مستخدم دولتی
state دولتی حالت
state bank بانک دولتی
civil servant مستخدم دولتی
state enterprise بنگاه دولتی
stated دولتی حالت
economic unit موسسه دولتی و ...
debenture حواله دولتی
state ownership مالکیت دولتی
public ownership مالکیت دولتی
state prison زندان دولتی
public domain خالصه دولتی
public ownership خالصه دولتی
state socialism سوسیالیسم دولتی
nationalized industries صنایع دولتی
government office اداره دولتی
public domain مالکیت دولتی
civil services خدمات دولتی
states دولتی حالت
government regulation مقررات دولتی
public servants مامورین دولتی
government control نظارت دولتی
government control کنترل دولتی
government departments دوایر دولتی
public assistance کمکهای دولتی
government owned industries صنایع دولتی
etatism سوسیالیزم دولتی
public institutions نهادهای دولتی
political circles دوایر دولتی
public domain خالصه دولتی
state- دولتی حالت
government officials مامورین دولتی
public service استخدام دولتی
government property مال دولتی
stating دولتی حالت
government sector بخش دولتی
public monopoly انحصار دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
private غیر دولتی
privates غیر دولتی
quasi public نیمه دولتی
public ownership مالکیت دولتی
public ship ناو دولتی
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
double-decker bus [DDB] اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double decker اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
grants کمک دولتی اعانه
granted کمک دولتی اعانه
grant کمک دولتی اعانه
lycee l دبیرستان دولتی درفرانسه
The corruption in government offices . فساد دردستگاههای دولتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com