Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
electrodermal response
پاسخ برقی پوست
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
Other Matches
electrodermal changes
تغییرات برقی پوست
reply
[answer]
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
vacuum
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peel
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peels
پوست انداختن پوست
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
power
برقی
electricians mate
برقی
powered
برقی
electric
برقی
powering
برقی
galvanic
برقی
before you know it
برقی
powers
برقی
electrical
برقی
single ignition
احتراق تک برقی
electrometallurgy
متالورژی برقی
electric shocks
ضربه برقی
electromagnet
اهنربای برقی
hot seat
صندلی برقی
electrical induction
القای برقی
electrical resistance
مقاومت برقی
electrical series
زوجهای برقی
electrical shant
مهار برقی
electrical sheet
ورقهای برقی
electric spectrum
طیف برقی
escalators
پله برقی
non electric
غیر برقی
electrise
برقی کردن
electrochemical
برقی- شیمیایی
electrotype
چاپ برقی
appliance
وسیله برقی
eletro luminescence
لومینسانس برقی
refrigerators
یخچال برقی
foud royant a
سکته برقی
refrigerator
یخچال برقی
frigidaire
یخچال برقی
gymnotus
مارماهی برقی
moving staircase
پله برقی
power turret
برجک برقی
escalator
پله برقی
appliances
وسیله برقی
electromotor
موتور برقی
electropathy
معالجه برقی
electrotherapeutics
درمان برقی
electrothermal printer
چاپگرحرارتی برقی
electrotype
قالب برقی
dual ignition
احتراق دو برقی
power blower
دمنده برقی
chain saws
اره برقی
current consuming device
وسیله برقی
electroreceptive device
وسیله برقی
receiving apparatus
وسیله برقی
hot plate
اجاق برقی
trams
واگن برقی
tram
واگن برقی
electrification
برقی کردن
dual magneto
مگنت دو برقی
electric , drill
مته برقی
electric amalgam
ملغمه برقی
electric arch
قوس برقی
electric brake
ترمز برقی
hot-plate
اجاق برقی
hot-plates
اجاق برقی
electrifying
برقی کردن
all electric
تماما"برقی
cable cars
تراموای برقی
cable car
تراموای برقی
vacuum cleaners
جاروی برقی
vacuum cleaner
جاروی برقی
trolleys
واگن برقی
trolley
واگن برقی
power broom
جاروی برقی
electrified
برقی کردن
before you can say knife
برقی ناگهان
electrifies
برقی کردن
electrify
برقی کردن
electric candle
شمع برقی
electric charge
بار برقی
electric heater
بخاری برقی
electric thermometer
دماسنج برقی
electric train
قطار برقی
electric train
ترن برقی
chain saw
اره برقی
electric welding
جوشکاری برقی
electric welding
جوش برقی
electrical circuit
مدار برقی
electrical conductor
رسانای برقی
electrical discharge
تخلیه برقی
patent leather
چرم برقی
electric furnace
بوته برقی
electric furnace
کوره برقی
electric cleaner
جارو برقی
electric current
جریان برقی
electric cushion
بالش برقی
electric iron
اطو برقی
electric light
روشنایی برقی
elements
سازه برقی
element
سازه برقی
electric machine
دستگاه برقی
electric power
توان برقی
electric soldering iron
هویه برقی
electric fluid
سیال برقی
electric flux
شاره برقی
electrical energy
انرژی برقی
moving stairway
پله برقی
vulcanization
جوش برقی
trolley buses
اتوبوس برقی
trolley bus
اتوبوس برقی
electric shock
ضربه برقی
vulcanizer
جوشکار برقی
triple ignition
احتراق سه برقی
trolley car
اتوبوس برقی
two unit system
دستگاه دو برقی
trolly
واگن برقی
trolleybus
اتوبوس برقی
escalator
پله برقی
moving staircase
پله برقی
thermoelectric
گرما برقی
power
دستگاه برقی
powers
دستگاه برقی
thermistor
رزیستور برقی
powers
توان برقی
thermoelectric
دما برقی
powering
دستگاه برقی
powering
توان برقی
powered
توان برقی
powered
دستگاه برقی
power
توان برقی
three unit electrical system
دستگاه سه برقی
trolleybus
واگن برقی شهری
utensil socket
[پریز دستگاه برقی]
electric boiler
دیگ بخار برقی
utensil plug
دو شاخه وسایل برقی
two pin plug
دو شاخه وسایل برقی
metallize
جوشکاری برقی کردن
twin plug
دو شاخه وسایل برقی
metalize
جوشکاری برقی کردن
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
electric drill
مته برقی
[ابزار]
volcanize
جوش برقی دادن
electric typewriter
ماشین تحریر برقی
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
electrodiagnosis
تشخیص با دستگاههای برقی
electric railway
راه اهن برقی
electrification of a gas
برقی شدن گاز
electrical metallic tubing
لوله برقی فلزی
electronarcosis
خواب انگیزی برقی
boring machine
مته برقی
[ابزار]
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
drill
مته برقی
[ابزار]
voltameter
ولتاژ سنج برقی
electrocardiography
قلب نگاری برقی
spinet
ارگ برقی کوچک
ect
درمان با تشنج برقی
streetcar
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
tramcar
[British E]
قطار برقی خیابان
tram
[British E]
قطار برقی خیابان
differential electromagnet
اهنربای برقی تقابلی
moving stairs
{pl}
پله های برقی
tramlines
خط مخصوص واگن برقی
moving stairways
پله های برقی
pull off
نیروی کشش برقی
trolleycar
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
frig
یخچال برقی سردخانه
fridges
یخچال برقی سردخانه
aerial ropeway
خط هوایی ترن برقی
shiner
کفش چرمی برقی
shock therapy
درمان با ضربه برقی
three phase electric locomotive
لکوموتیو برقی سه فازه
attachment plug
دوشاخه وسایل برقی
photoemissive cell
لامپ نور- برقی
cable way
راه اهن برقی
trolley
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
fridge
یخچال برقی سردخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com