Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
feuilleton
پاورقی قسمت پایین روزنامه
Other Matches
feuilleton
کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
foot
قسمت پایین چیزی
midriffs
مربوط به قسمت پایین سینه
midriff
تیغه قسمت پایین سینه
midriff
مربوط به قسمت پایین سینه
midriffs
تیغه قسمت پایین سینه
soffite
سقف قسمت پایین عمارت
soffit
سقف قسمت پایین عمارت
desender
قسمت پایین حروف کوچک
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
footnote
پاورقی
footer
پاورقی
footnotes
پاورقی
staffers
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffer
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
downhaul
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
پایین دادن لوله پایین اوردن
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
down
سوی پایین بطرف پایین
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
journal
روزنامه
the daily paper
روزنامه
newspaper
روزنامه
journals
روزنامه
paper
روزنامه
papered
روزنامه
papering
روزنامه
papers
روزنامه
newspapers
روزنامه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
journalists
روزنامه نگار
journalist
روزنامه نگار
newspaper columns
ستونهای روزنامه
news vendor
روزنامه فروش
editor
سردبیر روزنامه
official gazette
روزنامه رسمی
news agent
روزنامه فروش
official jurnal
روزنامه رسمی
column
ستون روزنامه
newspaperman
روزنامه فروش
columns
ستون روزنامه
newsman
روزنامه فروش
newsmen
روزنامه فروش
newsstand
روزنامه فروشی
book of account
دفتر روزنامه
daily
روزنامه یومیه
dailies
روزنامه یومیه
logbook
روزنامه دریاپیمایی
paper boy
روزنامه رسان
newspapermen
روزنامه نگار
sportswriter
خبرنگارورزشی روزنامه
paper boys
روزنامه رسان
paper boys
روزنامه فروش
publicist
روزنامه نگار
paper boy
روزنامه فروش
newspaperman
روزنامه نگار
newsprint
طبع روزنامه
journalism
روزنامه نگاری
gazetteer
روزنامه نویس
publicists
روزنامه نگار
journal
دفتر روزنامه
local paper
روزنامه محلی
day book
دفتر روزنامه
daily news paper
روزنامه یومیه
daybook
دفتر روزنامه
journals
دفتر روزنامه
cutting
برش روزنامه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
newspapers
روزنامه نگاری کردن
editoress
مدیره روزنامه یامجله
head line
عنوان سرصفحه روزنامه
newspaper
روزنامه نگاری کردن
intelligence journal
دفتر روزنامه اطلاعات
gazette
مجله رسمی روزنامه
news stand
جایگاه فروش روزنامه
journal
دفتر روزنامه یکان
headliner
نویسنده سرمقاله روزنامه
newspaperman
صاحب وگرداننده روزنامه
news room
اطاق روزنامه خوانی
newspapermen
صاحب وگرداننده روزنامه
newsboy
پسر روزنامه فروش
newsprint
ماشین چاپ روزنامه
newsstand
دکه روزنامه فروشی
news-stands
جایگاه فروش روزنامه
news-stand
جایگاه فروش روزنامه
journals
دفتر روزنامه یکان
purchase journal
دفتر روزنامه خرید
semi monthly
روزنامه یامجله دوهفتگی
journalistic
وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
sales d.
دفتر فروش روزنامه
name plates
نام و آرم روزنامه
a newspaper's political affiliation
وابستگی سیاسی روزنامه ها
unit journal
دفتر روزنامه یکان
commonly read paper
روزنامه کثیر الانتشار
trade journal
روزنامه یا مجله بازرگانی
back issue
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
he writes for the papers
برای روزنامه هامقاله مینویسد
tabloids
روزنامه نیم قطع و مصور
tabloid
روزنامه نیم قطع و مصور
back copy
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
city article
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
editorial board
هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
offprint
مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
shirt-tail
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
scrapped
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
press campaingn or stunt
مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
an open letter
نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
scrapping
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
shirt-tails
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
balaam
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
tear sheet
قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
advertorial
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
paper
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
agony aunt
شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
penny a liner
کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
screamer
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
further down
پایین تر
low
پایین
dowm
پایین
below
<adv.>
در پایین
shitu
پایین
hereafter
<adv.>
در پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
در پایین
beneath
پایین تر
beneath
پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
در پایین
de-
پایین
tailwater
پایین اب
sub-
یا پایین تر
lowers
پایین تر
lower
پایین تر
shortest
پایین تر
below
پایین
lowered
پایین تر
lowering
پایین تر
lower most
پایین تر
lower limit
حد پایین
low level
پایین
bal
از مچ پا به پایین
bottoms
پایین
subatmospheric
پایین تر از جو
flattest
پایین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com