English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
real time processing پردازش بلادرنگ
Other Matches
straight off بلادرنگ
real time بلادرنگ
straightaway بلادرنگ
straightway بلادرنگ
real time system سیستم بلادرنگ
real time clock ساعت بلادرنگ
rtc زمان سنج بلادرنگ
real time clock زمان سنج بلادرنگ
real time بازده بلادرنگ بی درنگ
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
post processing پس پردازش
concurrent processing پردازش همزمان
continuous processing پردازش پیوسته
simultaneous processing پردازش همزمان
running in parallel پردازش موازی
parallel processing پردازش موازی
processes پردازش کردن
process پردازش کردن
command processing پردازش دستورالعمل
processing symbol علامت پردازش
preprocessor پیش پردازش
processing unit واحد پردازش
preprocessing پیش پردازش
batch processing پردازش دستهای
random probing پردازش تصادفی
random processing پردازش تصادفی
priority processing پردازش اولیه
picture processing پردازش تصویری
background processing پردازش زمینهای
sequential processing پردازش ترتیبی
file processing پردازش فایل
teleprocessing پردازش از دور
massages پردازش داده
document processing پردازش مدرک
text processing پردازش متن
transaction oriented processing پردازش تغییرگرا
processing program برنامه پردازش
massaging پردازش داده
massaged پردازش داده
massage پردازش داده
data processing پردازش داده ها
information processing پردازش اطلاعات
word processing پردازش کلمه
distrubuted processing پردازش توزیعی
image processing پردازش تصویر
direct processing پردازش مستقیم
serial processing پردازش سری
stacked job processing پردازش پشته یی
serial processing پردازش نوبتی
list processing پردازش لیست
lisp لیسپ پردازش لیست
decentralized data processing پردازش داده نامتمرکز
mechanical data processing پردازش داده مکانیکی
data processing management مدیریت پردازش داده
data processing cycle چرخه پردازش داده
ddp پردازش داده توزیعی
demand processing پردازش بر اساس نیاز
data processing center مرکز پردازش داده
data file processing پردازش فایل داده
idp پردازش داده مجتمع
foreground processing پردازش پیش صحنی
information processing carriculum دوره پردازش اطلاعات
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
multiple job processing پردازش چند کاره
data processing system سیستم پردازش داده
data processing technology تکنولوژی پردازش داده
multiprocessing پردازش چند گانه
integrated data processing پردازش داده مجتمع
lisped لیسپ پردازش لیست
list processing langauge زبانهای پردازش لیست
information processing center مرکز پردازش اطلاعات
lisping لیسپ پردازش لیست
natural language processing پردازش زبان طبیعی
data processing manager مدیر پردازش داده
electronic data processing پردازش الکترونیکی داده
lisps لیسپ پردازش لیست
string processing languages زبانهای پردازش رشته
remote processing پردازش از راه دور
adp پردازش داده اتوماتیک
word processing system سیستم پردازش کلمه
scientific data processing پردازش داده علمی
word processing operator متصدی پردازش کلمه
unit central processing واحد پردازش مرکزی
tp پردازش از راه دور
teleprocessing پردازش از راه دور
sort merge program پردازش تعمیم یافته
wps انجمن پردازش کلمه
adp پردازش داده خودکار
word processing program برنامه پردازش کلمه
computer processing cycle چرخه پردازش کامپیوتر
central processing unit واحد پردازش مرکزی
administrative data processing پردازش دادههای اداری
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing society انجمن پردازش کلمه
automatic data processing پردازش خودکار داده ها
teleprocessing پردازش داده از راه دور
dp Processing Data پردازش داده
ipai انجمن پردازش اطلاعات اسرائیل
documented پردازش متن توسط کامپیوتر
electronic data processing system سیستم پردازش الکترونیکی داده
documenting پردازش متن توسط کامپیوتر
wp Processing Word پردازش کلمه
document پردازش متن توسط کامپیوتر
adp پردازش داده توسط کامپیوتر
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
automated data processing پردازش داده به صورت خودکار
canadian information processing society انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
data processing curriculum دوره تحصیلات پردازش داده
jobs یک واحد پردازش درون یک کار
precondition جایدهی داده پیش از پردازش
preconditions جایدهی داده پیش از پردازش
raw در وضعیت اصلی یا پردازش نشده
job یک واحد پردازش درون یک کار
direct access processing پردازش به روش دستیابی مستقیم
dispersed data processing پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
distributed data processing پردازش داده توزیع شده
data processing management association انجمن مدیریت پردازش داده
interfaces واسط واحد پردازش و باس IEEE
job کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
available بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
degradation کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
afips اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
GI انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
bureaus ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
bureau ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
GIs انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
interface واسط واحد پردازش و باس IEEE
overlap processing پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
international federation فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
job شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
jobs کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
jobs شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
multimedia پردازش تصویر رو نمایش متن میدهد
prestore ذخیره داده در حافظه پیش از پردازش
logical یری توان پردازش موتور واسط
telematics واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
ifip فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
HTTPD وب سرور که حاوی توابع پردازش فرم ها
smarter ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
target حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
processor سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
analog کامپیوتری که داده را به شکل آنالوگ پردازش میکند
targets حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
underlined دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
machines عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
targetting حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeted حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
electronic پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
batch processing سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
smarted ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smart ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
analogues کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند
analogue کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند
preprocess اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
tasks ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
cdp Processing Data Certificationin گواهی پردازش داده
task ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
machined عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
underscoring دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
touch tone telephone تلفن دکمهای در سیستمهای پردازش از راه دور
targeting حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
transmitters وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitter وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
homes امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
underscore دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
underlines دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
output داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
underscores دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
outputs داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
targetted حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
jobs مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
interrupts ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupting ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
home امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
interrupt ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
job مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
underscored دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
underline دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
cps تعداد حروفی که هر لحظه چاپ یا پردازش می شوند
manual ذخیره و پردازش اطلاعات بدون کمک کامپیوتر
informatics دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
smarts ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com