English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
cad پست و بدون مبادی اداب بودن
cads پست و بدون مبادی اداب بودن
Other Matches
tactless بدون مبادی اداب
tactlessly بدون مبادی اداب
tactfully مبادی اداب
tactful مبادی اداب
politest مبادی اداب
polite مبادی اداب
politer مبادی اداب
punctilious بسیار مبادی اداب
punctiliously بسیار مبادی اداب
smoothy ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothies ادم مبادی اداب چرب زبان
unmennerly بدون اداب
unmannered بدون اداب
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
colds بدون آماده بودن
coldest بدون آماده بودن
colder بدون آماده بودن
cold بدون آماده بودن
smooth صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths صاف کردن بدون اشکال بودن
shack up with <idiom> هم خانه با جنس مخالف بودن بدون ازدواج
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
listening silence به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
freedoms آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
to be a fifth wheel [to be in the way] آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
to be exposed to a constant stream of something در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
alphabets مبادی
alphabet مبادی
introduction to physics مبادی فیزیک
functional اصول مبادی
polygenesis تعدد مبادی
discreet <adj.> مبادی آداب
discretional <adj.> مبادی آداب
prudent [discreet] <adj.> مبادی آداب
discrete <adj.> مبادی آداب
primer مبادی اولیه بتونه
primers مبادی اولیه بتونه
polishes ارایش مبادی ادابی
polish ارایش مبادی ادابی
tirocinium دوره نواموزی مبادی
primitivism اتکا به مبادی اولیه
principle حقیقت مبادی واصول
ceremonial اداب
practices اداب
rules of decorum اداب
ceremonials اداب
propriety of behaviour اداب
good manners اداب
habitude اداب
etiquette اداب
rite اداب
elegant maners اداب
devoir اداب
manners اداب
mores اداب
intuitivist کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
punctual اداب دان
preciosity اداب دانی
he has no manners اداب ندارد
religious rites اداب دینی
liturgy اداب نماز
liturgies اداب نماز
decorum اداب دانی
protocols اداب ورسوم
protocol اداب ورسوم
kith علم اداب معاشرت
turkism اداب وسنن ترکی
military courtesy رفتارو اداب نظامی
military courtesy اداب معاشرت نظامی
formality رعایت اداب ورسوم
breach of propriety عدم رعایت اداب
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
formalism رعایت ائین و اداب
etiquette علم اداب معاشرت
ritually از روی اداب ومراسم
customs of war اداب عرفی جنگ
formal مقید به اداب ورسوم اداری
anglomania شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
frenchify اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
Scotticism اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticisms اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
judaize اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
toilet training اموزش اداب توالت رفتن
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
to observe the proprieties اداب معاشرت را نگاه داشتن
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
sinicize مطابق اداب ورسوم چینی کردن
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
keep up with the times موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
clownish دارای رفتار زمخت وبدون اداب
sinify مطابق اداب ورسوم چینی کردن
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
propriety قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
ethnogeny گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
High Church فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
intuitivism اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
ethnography تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
belong مال کسی بودن وابسته بودن
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
disagrees مخالف بودن ناسازگار بودن
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
depends مربوط بودن منوط بودن
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
depended مربوط بودن منوط بودن
depend مربوط بودن منوط بودن
ablest لایق بودن مناسب بودن
wanted فاقد بودن محتاج بودن
disagreeing مخالف بودن ناسازگار بودن
pertains مربوط بودن متعلق بودن
abuts مماس بودن مجاور بودن
abutted مماس بودن مجاور بودن
conditionality شرطی بودن مشروط بودن
pend معوق بودن بی تکلیف بودن
disagree مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed مخالف بودن ناسازگار بودن
consists شامل بودن عبارت بودن از
want فاقد بودن محتاج بودن
agreeing متفق بودن همرای بودن
governed نافذ بودن نافر بودن بر
governs نافذ بودن نافر بودن بر
moon سرگردان بودن اواره بودن
moons سرگردان بودن اواره بودن
include شامل بودن متضمن بودن
includes شامل بودن متضمن بودن
look for منتظر بودن درجستجو بودن
stravage سرگردان بودن بی هدف بودن
urgency فوتی بودن اضطراری بودن
owe مدیون بودن مرهون بودن
owed مدیون بودن مرهون بودن
stravaig سرگردان بودن بی هدف بودن
owes مدیون بودن مرهون بودن
inhere جبلی بودن ماندگار بودن
abler لایق بودن مناسب بودن
to be due مقرر بودن [موعد بودن]
agree متفق بودن همرای بودن
slouched خمیده بودن اویخته بودن
agrees متفق بودن همرای بودن
pertain مربوط بودن متعلق بودن
slouches خمیده بودن اویخته بودن
pertained مربوط بودن متعلق بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com