English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
turn buckle پیچ تنظیم دوطرفه
turnbuckle پیچ تنظیم دوطرفه
Other Matches
double row دوطرفه
double acting دوطرفه
two sided دوطرفه
two way دوطرفه
double ended دوطرفه
mutual دوطرفه
bilateral دوطرفه
double acting cylinder سیلندر دوطرفه
double flow route جاده دوطرفه
bidirectional bus گذرگاه دوطرفه
double acting hammer چکش دوطرفه
double coincidence of wants تطابق دوطرفه
funicular railway راه اهن دوطرفه
dialog box جعبه تبادل دوطرفه
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
neutral burning سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
bongos یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
bongo یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
calibration تنظیم
adjustments تنظیم
timing تنظیم
adjustment تنظیم
regulation تنظیم
shaping regulating تنظیم
formulation تنظیم
alignment تنظیم
alignments تنظیم
set out تنظیم
regularization تنظیم
spreading تنظیم
focusing control تنظیم تمرکز
framer تنظیم کننده
regiment تنظیم کردن
inductive tuning تنظیم پرمئابیلیته
rheostat regulation تنظیم با رئوستا
frequency tuning تنظیم فرکانس
inductive tuning تنظیم القائی
set screw پیچ تنظیم
range adjustment تنظیم برد
rocker gear تنظیم جاروبک
indicement تنظیم ادعانامه
pressure regulator شیر تنظیم
initial adjustment تنظیم صفر
adjusts تنظیم کردن
regularizer تنظیم کننده
pilot valve سوپاپ تنظیم
precision adjustment تنظیم دقیق
preset پیش تنظیم
pressure adjustment تنظیم فشار
regulable تنظیم پذیر
purity adjustment تنظیم خلوص
redact تنظیم کردن
range adjustment تنظیم مسافت
range of adjustment ناحیه تنظیم
method of drawing up طرز تنظیم
make out تنظیم کردن
jack screw پیچ تنظیم
regulating valve سوپاپ تنظیم
lay down تنظیم کردن
levelling screw پیچ تنظیم
adjusting تنظیم کردن
line regulator تنظیم کننده
adjust تنظیم کردن
lineup تنظیم کردن
regiments تنظیم کردن
regulating switch کلید تنظیم
range calibration تنظیم مسافت
fine setting تنظیم میکرومتری
adjustable تنظیم پذیر
air adjustment تنظیم هوا
frame تنظیم کردن
automatic regulation تنظیم خودکار
hand regulation تنظیم با دست
caliper setting تنظیم پرگار
classifying تنظیم کردن
classify تنظیم کردن
classifies تنظیم کردن
formulating تنظیم کردن
formulates تنظیم کردن
formulated تنظیم کردن
adjustment of rools تنظیم غلطک
adjustment of fire تنظیم تیر
adjustable قابل تنظیم
family planning تنظیم خانواده
adjusted تنظیم شده
regulator تنظیم کننده
regulators تنظیم کننده
regulation پهنه تنظیم
adjusability قابلیت تنظیم
adjusting point نقطه تنظیم
formulate تنظیم کردن
conduction هدایت تنظیم
corrector تنظیم کننده
crystal control تنظیم با بلور
indictments تنظیم کیفرخواست
indictments تنظیم ادعانامه
indictment تنظیم کیفرخواست
indictment تنظیم ادعانامه
variability قابلیت تنظیم
timing تنظیم وقت
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic tuning تنظیم الکترونی
expanded contrast تنظیم کنتراست
fine adjustment تنظیم فریف
fine adjustment تنظیم دقیق
body alinement تنظیم بدن
attend تنظیم کردن
cam type regulation تنظیم بادامکی
carburetor adjustment تنظیم کاربراتور
cascade control تنظیم زنجیری
check gate دریچه تنظیم
check valve شیر تنظیم
regularizing تنظیم کردن
regularizes تنظیم کردن
regularized تنظیم کردن
regularize تنظیم کردن
regularising تنظیم کردن
regularises تنظیم کردن
regularised تنظیم کردن
attends تنظیم کردن
attending تنظیم کردن
fine setting تنظیم دقیق
set the watch تنظیم نگهبانی
to make out تنظیم کردن
to put in to shape تنظیم کردن
to set out تنظیم کردن
calibrate تنظیم کردن
regulates تنظیم کردن
trigger control تنظیم با ماشه
tunable تنظیم پذیر
to draw up تنظیم کردن
depth adjustment تنظیم عمیق
thermostatic regulation تنظیم با دماپای
regulate تنظیم کردن
to draw out تنظیم کردن
tunably تنظیم پذیر
vertical adjustment تنظیم عمودی
calibrates تنظیم کردن
vertical justification تنظیم عمودی
calibrating تنظیم کردن
voltage regulation تنظیم ولتاژ
will adjust تنظیم می کنم
tuneable تنظیم پذیر
alignment صف بندی تنظیم
calibrated تنظیم کردن
regulating تنظیم کردن
set up تنظیم کردن
tune تنظیم کردن
tunes تنظیم کردن
stup string رشته تنظیم
adjustments تنظیم کردن
speed adjustment تنظیم سرعت
spark setting تنظیم جرقه
arrangements ترتیب تنظیم
setting ring حلقه تنظیم
alignment تنظیم انطباق
checks دریچه تنظیم
alignments صف بندی تنظیم
checked دریچه تنظیم
check دریچه تنظیم
alignments تنظیم انطباق
arrangement ترتیب تنظیم
thermoregulation تنظیم حرارت
regulated تنظیم کردن
thermoregulation تنظیم دمایی
adjustments تنظیم تطبیق
adjustment تنظیم کردن
adjustable channel مجرای قابل تنظیم
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
height adjustment scale پایه تنظیم ارتفاع
condenser adjustment knob دکمه تنظیم تراکم
condenser height adjustment تنظیم انقباض ارتفاع
constant speed regulation تنظیم با سرعت ثابت
constant amperage regulation تنظیم با امپر ثابت
elevation adjustment تنظیم کننده بالابر
height adjustment foot پایه تنظیم ارتفاع
check and drop structure ابشار تنظیم سطح اب
adjustable catch دستگیره قابل تنظیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com