English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (49 milliseconds)
English Persian
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
Other Matches
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
airwave امواج رادیو و تلویزیون
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuner پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
To start (switch on ) the car (engine). اتوموبیل راروشن کردن
To settle the issue one way or the other. تکلیف کاری راروشن ( یکسره ) کردن
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
channel selector انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
snuffer وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
buzzes هوم کردن رادیو
buzzed هوم کردن رادیو
buzzing هوم کردن رادیو
buzz هوم کردن رادیو
to blow out alamp خاموش کردن چراغ
to douse the glim چراغ راخاموش کردن
stow away مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
lucubrate بانور چراغ کار کردن
light line خط خاموش کردن چراغ خودروها
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
twiddled باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddles باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
taxidermist ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
twiddling باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddle باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
to work by candle light شب کاری کردن دود چراغ خوردن
to listen with rapt attention با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
swab پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swabs پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
to switch on the dipped [dimmed] headlights چراغ نور پایین [ماشین] را روشن کردن
lotion محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
shingle توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
broadcasting رادیو
neutralizing tool رادیو
aligning tool رادیو
wireless رادیو
wirelesses رادیو
a radio رادیو
radioed رادیو
receiving set رادیو
radioing رادیو
radios رادیو
radio رادیو
Goh Chok Tong تلویزیون
a television تلویزیون
tellies تلویزیون
telly تلویزیون
goggle box تلویزیون
skiagraphy رادیو گرافی
air cell a battery باتری رادیو
receptacles ژاک رادیو
radio star اختر رادیو
battery receiver رادیو باتری
radio frequency choke چوک رادیو
radioisotope رادیو اکتیو
receptacle ژاک رادیو
radio set دستگاه رادیو
radio tube لامپ رادیو
radioactive رادیو اکتیو
radio engineering مهندسی رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio button دکمه رادیو
radio relay رادیو رله
banana pin دو شاخه رادیو
broadcasting station ایستگاه رادیو
radiotelegraph رادیو تلگراف
radiotrician تکنیسین رادیو
radioactivity رادیو اکتیویته
radiography عکسبرداری رادیو
radiometer رادیو متر
schematic diagram نقشه رادیو
radioisotope رادیو ایزوتوپ
channel selector سلکتورکانالهای تلویزیون
screens صفحه تلویزیون
television broadcasting station فرستنده تلویزیون
educational television تلویزیون اموزشی
color television تلویزیون رنگی
videos تلویزیونی تلویزیون
screening, screenings صفحه تلویزیون
channeled کانال تلویزیون
couch potatoes معتاد به تلویزیون
channeling کانال تلویزیون
faces صفحه تلویزیون
face صفحه تلویزیون
TVs مخفف تلویزیون
closed circuits تلویزیون مداربسته
closed circuit تلویزیون مداربسته
TV مخفف تلویزیون
couch potato معتاد به تلویزیون
videoing تلویزیونی تلویزیون
channels کانال تلویزیون
channelled کانال تلویزیون
faceplate صفحه تلویزیون
screened صفحه تلویزیون
screen صفحه تلویزیون
videoed تلویزیونی تلویزیون
vieming screen صفحه تلویزیون
channel کانال تلویزیون
video تلویزیونی تلویزیون
radon ماده رادیو اکتیو
blooper صدای نامطبوع رادیو
aerials انتن هوایی رادیو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
tune in <idiom> پخش از رادیو وتلوزیون
radiocast توسط رادیو گستردن
l antenna انتن معمولی رادیو
radiotelephony مکالمه رادیو تلفنی
pick up <idiom> دریافت صدای رادیو و...
wave band دسته امواج رادیو
radial محوری مربوط به رادیو
radials محوری مربوط به رادیو
on the air <idiom> بخشاز رادیو وتلوزیون
universal receiver رادیو برق و باتری
radioluminescence رادیو لومینه سانس
radio prospecting کشف معادن با رادیو
aerial آنتن هوایی رادیو
televised با تلویزیون نشان دادن
televises با تلویزیون نشان دادن
flaking برفک زدن تلویزیون
televising با تلویزیون نشان دادن
teleplay نمایشنامه مخصوص تلویزیون
flake برفک زدن تلویزیون
closed-circuit television تلویزیون مدار بسته
closed circuit television تلویزیون مدار بسته
televisor بیننده برنامه تلویزیون
flaked برفک زدن تلویزیون
cylindrical faceplate صفحه استوانهای تلویزیون
televise با تلویزیون نشان دادن
The television flickers . تصویر تلویزیون می لرزد
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
spherical faceplate صفحه محدب تلویزیون
neutral density faceplate صفحه رنگی تلویزیون
image effect اثر تصویر تلویزیون
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
radiostrontium استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
banana jack مادگی در رادیو برای دوشاخه
radiosonde دستگاه رادیو سوند هواسنجی
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
pictured حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
screening نمایش بر روی پرده تلویزیون
couch potato معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره]
pictures حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
juicer متخصص نور در تلویزیون وتاتر
decays کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decayed کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
crunch صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunches صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
His speech gripped the television viewers ( audience ). سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
The pigeous peched on the television aerial . کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
transmissions وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
transmission وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
UHF محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
snow برفک روی صفحه تلویزیون [اصطلاح روزمره]
screening, screenings روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screens روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screened روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
teleran دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
screen روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
pals line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
pal line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
ntsc Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
He acquired kudos by appearing on television. او [مرد] با ظاهر شدن در تلویزیون جلال [شهرت] به دست آورد.
aston [British E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
holds پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com