English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
Other Matches
bias error خطایی با علامت و بزرگی ثابت
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
drive wheel چرخدنده
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
planetoid سیارهای
planetoidal خرده سیارهای
planetary nebula سحابی سیارهای
planetesimal ذرات سیارهای
planetary nebula ابری سیارهای
hypoid چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
planetesimal hypothesis فرضیه ذرات سیارهای
planetary gear چرخ دنده سیارهای
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
planetoid اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
interior planet سیارهای که مدارش دردرون مدار زمین است
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
free enterprise رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
lumen واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
ohm واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
maxwell واحد شار مغناطیسی درسیستم غیرمتریک
weber واحد شار مغناطیسی درسیستم متریک
ohms واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
nits واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
nit واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
poise واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
thermie واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
delivery forecast پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
defaults درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulting درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
default درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulted درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
replication 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
decrease کاهش دادن کاهش
decreases کاهش دادن کاهش
decreased کاهش دادن کاهش
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
crossfiring اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
gloriousness بزرگی
magnitude بزرگی
grandness بزرگی
dignity بزرگی
hauteur بزرگی
gentility بزرگی
hugeness بزرگی
bigness بزرگی
sizes بزرگی
size بزرگی
voluminosity بزرگی
voluminesity بزرگی
augustness بزرگی
enlargements بزرگی
enlargement بزرگی
supercilicusness بزرگی
largeness بزرگی
magnifcation بزرگی
grandeur بزرگی
massiveness بزرگی
greatness بزرگی
magneficence بزرگی
masterdom بزرگی
bulkiness بزرگی
EtherTalk درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
sample size بزرگی نمونه
eminence برامدگی بزرگی
he did me a great wrong خطای بزرگی .....
order of magnitude مرتبه بزرگی
amplitude دامنه بزرگی
vastity عظمت بزرگی
vastness عظمت بزرگی
aggrandizement افزایش بزرگی
Lordship سیادت بزرگی
megacephaly بزرگی بیش از حد سر
vastitude عظمت بزرگی
headship بزرگی برتری
magnanimity بزرگی طبع
she was nipped in the bud به بزرگی نرسید
Lordships سیادت بزرگی
immeasurableness بزرگی بی اندازه
formidability استحکام بزرگی
so large باین بزرگی
eminency برامدگی بزرگی
immenseness بزرگی عظمت
headships بزرگی برتری
man and boy چه در کودکی چه در بزرگی
to a greatness بزرگی یافتن
to a greatness به بزرگی رسیدن
the meridian of glory اوج بزرگی یا جلال
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
monstrousness شگفت انگیزی بزرگی
breadth of mind بزرگی یا وسعت فکر
to be toast [American E] <idiom> در دردسر بزرگی بودن
too big for one's breeches/boots <idiom> احساس بزرگی کردن
great dangers overhang us خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
that is no great work کار بزرگی نیست
bulk حجم بزرگی از چیزی
he is a great person شخص بزرگی است
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
he is a great help او کمک بزرگی است
standing ثابت دستورالعمل ثابت
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
he did me a great wrong بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
great dangers overhang us خطرهای بزرگی متوجه ما است
(when the) chips are down <idiom> بامشکل بزرگی مواجه شدن
great dangers impend over us خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
piece deresistance مثلا تیکه بزرگی از گوشت
deck مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
Majesties بزرگی عظمت وشان واقتدار
Majesty بزرگی عظمت وشان واقتدار
decked مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers impend over us خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
decks مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
steatopygia بزرگی وفربهی کفل زنان
A big rock rolled down the mountain. سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
loving cup پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
nothing great is easy هیچ کاری بزرگی اسان نیست
to roll a huge snowball گلوله بزرگی از برف درست کردن
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
rocking stone سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
Police are out in force. نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
miller thumb یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
mastiff سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
mastiffs سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
breakers موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
anagogy بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
treadmill چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
treadmills چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
broadsheet کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
broadsheets کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
the propylaea نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
anagoge بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
multivolume file فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
breaker موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
emphysema اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
aquarium شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
internally blown flap فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
multiplan یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
bigben ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
band shell جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
I am a great believer in using natural things for cleaning. من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
yule log کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
bulk رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
number cruncher یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
subrtraction کاهش
reduction کاهش
declined کاهش
downturn کاهش
shrinkage کاهش
declines کاهش
devaluation کاهش
subraction کاهش
downturns کاهش
acceptances کاهش
falling off کاهش
acceptance کاهش
decline کاهش
falling-off کاهش
slow down کاهش
dampest کاهش
spoiled کاهش
spoil کاهش
subtraction کاهش
abatement کاهش
slowdown کاهش
slowdowns کاهش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com